روزی که هیچ‌کس به یادش نیست؛ وقتی فرهنگ عمومی بی‌صاحب شد

در تقویم رسمی کشور، روزی به نام «فرهنگ عمومی» داریم؛ روزی که قرار بود بهانه‌ای باشد برای یادآوریِ مهم‌ترین مؤلفه‌ی زیست جمعی ما؛ اما سال‌هاست از یاد رفته، بی‌برنامه، بی‌صدا، بی‌صاحب.

روزی که هیچ‌کس به یادش نیست؛ وقتی فرهنگ عمومی بی‌صاحب شد

در تقویم رسمی کشور، روزی به نام «فرهنگ عمومی» داریم؛ روزی که قرار بود بهانه‌ای باشد برای یادآوریِ مهم‌ترین مؤلفه‌ی زیست جمعی ما؛ اما سال‌هاست از یاد رفته، بی‌برنامه، بی‌صدا، بی‌صاحب.

روز فرهنگ عمومی هر سال می‌آید و می‌رود بی‌آنکه حتی خودِ متولیان فرهنگ بدانند کی و چرا نامش در تقویم نشسته. نه تاملی، نه گفت‌وگویی، نه حرکتی. حتی یک بنر خسته هم در سطح شهرها دیده نمی‌شود، گویی این روز نه ارزشی دارد و نه مخاطبی.

عجیب نیست؛ ما مردمانی شده‌ایم که برای هر چیز «روز» می‌سازیم اما خودِ معنا را از دست داده‌ایم. وقتی فرهنگ، فقط در گزارش‌ها و مصاحبه‌های اداری خلاصه شود، دیگر نمی‌توان از جامعه انتظار رفتار فرهنگی داشت. نتیجه‌اش همین است: انبوهی از ناهنجاری، بداخلاقی اجتماعی و بی‌نظمی که حالا در کوچه و خیابان فریاد می‌زند.

کدام نهاد فرهنگی واقعاً پای کار است؟ شوراهای فرهنگ عمومی سال‌هاست به جلسه‌هایی بی‌ثمر و بی‌دستاورد تبدیل شده‌اند. همان مدیرانی که باید پرچم‌دار اصلاح فرهنگی باشند، خود گرفتار تعارف و محافظه‌کاری‌اند. بودجه‌ها خرج می‌شود، اما اثرش کجاست؟ در کدام مدرسه، خانواده یا خیابان، «فرهنگ عمومی» تقویت شده؟

روز فرهنگ عمومی اگر قرار است فقط یک خط تقویمی باشد، چه نیازی به تکرارش؟ این روز باید آیینه‌ای باشد برای دیدنِ ضعف‌ها، نه قاب عکس اداری برای ژست فرهنگی.

فرهنگ عمومی وقتی ارزش پیدا می‌کند که از تابلوها پایین بیاید و وارد رفتار مردم شود.

و تا وقتی مدیران فرهنگی خودشان به این روز بی‌اعتنا هستند، نباید از مردم انتظار داشت به فرهنگی پایبند باشند که حتی متولیانش جدی‌اش نمی‌گیرند.



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها