یادنامه‌ای برای بی بی گردآفرین نیک‌اقبالی

معلمی برای او شغل نبود، رسالت بود. او می‌دانست که هر واژه، می‌تواند چراغی باشد در شب نادانی.

یادنامه‌ای برای بی بی گردآفرین نیک‌اقبالی

به نام خداوند جان وخرد

گردآفرین؛ بانوی خرد، مهر و وقار

در روزگاری که جهان در پیچیدگی‌های روزمرگی غرق شده، یاد بانویی چون گردآفرین همچون نسیمی است از اصالت و آرامش.

او نه در قصر قدرت و نام، بلکه در کلاس کوچک عشایری آغاز کرد؛ از دهه‌ی پنجاه شمسی، با تخته‌ای ساده و دل پر از عشق، چراغ دانایی را در دل کودکان ایلات فارس روشن ساخت.

معلمی برای او شغل نبود، رسالت بود. او می‌دانست که هر واژه، می‌تواند چراغی باشد در شب نادانی.

گردآفرین، زنی بود با عقل و احساس، همسری همراه و مشاوری خردمند برای همسر خویش، که نوشته‌های او را با دقت و عشق می‌نوشت؛ مادری مهربان که حتی فرزندِ مادرمرده را زیر بال مهر خود می‌گرفت؛ انسانی که مهربانی‌اش مرز نمی‌شناخت 'از خردسال تا پیر، از دوست تا غریبه، همگان از نرمیِ حضورش آسایش می‌یافتند.

او فلسفه‌ی زندگی را از کتاب‌ها نیاموخته بود، بلکه خود کتابِ زنده‌ی فلسفه بود؛ می‌زیست تا نیکی را معنا کند.

همان‌گونه که سعدی فرمود:

کسی نیک بیند به هر دو سَرای

که نیکی رساند به خلقِ خدای

گردآفرین این دو بیت را نه‌تنها بر لوح دل، بلکه بر سنگ مزار خویش نوشت. شب پیش از هجرت ابدی، شعر را بر لب داشت، گویا می‌دانست که زمان، به آخرین صفحه‌ی زندگی‌اش رسیده است.

او رفت، اما نیکی‌اش ماند.

گردآفرینِ امروز؛ بازتابی از گردافریدِ فردوسی است.

در شاهنامه‌ی جاودانه‌ی فردوسی، گردافرید بانویی است خردمند و دلاور، آزاده و آگاه؛

فردوسی با آفریدن او، تصویری ماندگار از زن ایرانی به دست داد، زنی که در کنار مردان، خرد را پرچم خود می‌کند.

"زنی بود برسان گردی سوار

همیشه به جنگ اندرون نامدار

کجا نام او بود گردآفرید

زمانه ز مادر چنین ناورید"

در وجود گردآفرین نیز همین فروغ نهفته بود؛ او میدان زندگانی را چون گردافریدِ اسطوره‌ای به صبوری و دانایی گذر کرد. شمشیرش محبت بود، زره‌اش ایمان، و سنگرش مدرسه‌ای ساده در دامنه‌ی کوه‌های زاگرس.

او نشان داد که زن ایرانی، فراتر از زمان و مکان، پیکرِ مهر و منش است.

از گردافریدِ میدان نبرد تا گردآفرینِ کلاس درس، هر دو نمادِ روشنایی‌اند.

اکنون که جسمش در آرامش خاک است، روحش همچنان در نام نیکش زنده است.

همان‌گونه که سعدی گفت و او با جان فهمید:

"خدا را بر آن بنده بخشایش است

که خَلق از وجودش در آسایش است"

در یادمان ما، گردآفرین نه رفت، بلکه به سپیده‌ای بدل شد که هر بامداد با نام او آغاز می‌شود.

یادشان گرامی.

رفیق همیشه همراه

سهیلا نیک اقبالی

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 8 نظر

  • 1 مرتضی افشار 1404/8/13 15:35:54

    خدا رحمتشون کنه آقا بهمن. خداوند به شما و خانواده محترم صبر و سلامتی بده

    پاسخ
  • 2 یزدان کهریزی 1404/8/13 14:48:29

    روح مادر مهربان و معلم گران سنگ بی بی نیک اندیش و نیک نام و مادر برادر عزیزمان جناب سرهنگ خلبان آبهمن ایمانی عزیز در آرامش ابدی الهی... هرچند نام نیک بانوی اسوه و فداکار همیشه در اندیشه ها خواهد ماند، اما به دوست عزیز و مهربانم آبهمن ایمانی عزیز فراغ بزرگترین معلم زندگیش را از صمیم قلب تسلیت عرض میکنم، ضمن آرزوی صبر برای بازماندگان عزیز، برای مادر عزیزمون غفران الهی را مسئلت دارم. ارادتمند شما، یزدان کهریزی.

    پاسخ
  • 3 قلعه باشت حبیبی 1404/8/13 13:6:52

    روحش شاد ویادش جاودان از خانواده بزرگ اصیل وفرهنگی ،،،تسلیت به خانواده نیک اقبال( بزرگ مرد ایل سی سخت،شادروان ملاقباد

    پاسخ
  • 4 بر باد رفته- جمشید 1404/8/13 8:40:30

    جالب بود.روحش شاد.

    پاسخ
  • 5 صیادی 1404/8/12 23:43:31

    روحش شاد یادش گرامی بانویی که نه فقط پس از رفتنش بلکه همیشه به نام نیک ازش یاد میکردند

    پاسخ
  • 6 شهربانوبهروزی 1404/8/12 21:21:55

    سلام وعرض ادب ،بانوگردآفرین دلی بزرگ وروحی لطیف داشت چندسالی همسایه بودیم مثل مادرنصیحتم میکردوهمیشه میگفت نگران نباش سرمایه آدم بچه هاشونه سعی کن بچه هاتودرست تربیت کنی بعدکه بزرگ شدن وبه جایی رسیدن همه غصه هات یادت میره ..هروقت باهم حرف میزدیم میگفت خوشحالم برات ..روحشون شادباشه .ومن مطمئنم که حاج گردآفرین عزیزروحش درآرامش هست.

    پاسخ
  • 7 بهروز رضایی 1404/8/12 20:39:24

    روحش شاد ویادش گرامی باد می‌توان گفت داستان معلم وبرف خیلی بهم نزدیک است.برف میبارد وارام آرام همه جا را جامه سفید می‌پوشاند تا هر نو لکه ای پیدا شود اب میشود ارارا آرام روانه جویبار ورودخانه ودر آخر دریا میشود.به پای همه درختان می‌رود وآنان را سیراب می‌نماید بدون تبعیض وبدون منت درخت رشد می‌کند ولی اب را فراموش میکنداب برف به جویبار وبعد به رودخانه وبعد به دریا واقیانوس میپیوندد داستان معلم هم همین است خصوصا معلمانی که دل در گرو دانش و دانش آموز دارد

    پاسخ
  • 8 سحرنظربلند 1404/8/12 16:30:58

    متنی زیبا و در شان این بانوی بزرگوار روح بزرگشان شاد و یادشان تا ابد ماندگار برای آن مرحوم مغفرت و آمرزش و برای بازماندگان از خداوند منان صبر و شکیبایی خواهانم

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها