افتونیوز/یکی از مخاطبان این پایگاه خبری در یادداشتی نوشت: 

مطلبی در یکی از رسانه های استان در رابطه با تشکیل جلسه در تهران برای دوران‌ پس از موحد اگر چه فرسنگ ها با واقعیات در فاصله قرار داشت اما نشانگر یک ذهن خیالباف و به اصطلاح لری "کلالو" گر  بود.

ردیف کردن اسامی مختلف و نیت خوانی و نیت بافی برای این افراد برای میراثی که نه وجود دارد و نه کسی حاضر به پذیرش وراثت آن است اگر زائیده خیال بافی کودکانه نباشد حتما برآمده از ذهنی شکاک و پر خدعه و نیرنگ برای آینده ی کهگیلویه ی بزرگ است.

پرداختن به اصل ادعا و رد آن چندان نیاز به گفتن و نوشتن ندارد که قطعا فیاض بخش و سعیدی با رستاد و کریمی نژاد ننشسته اند و نه با هم‌ می نشینند. بی اخلاقی محرز در این مطلب با راحت ترین و ارزان ترین شکل، بدعتی است که در پی تخریب یک خانواده و بعبارتی انتقام جویی از آنها احتمالا به جرم گناه ناکرده است.

می توان خط این انتقام جویی گمانه زنی گویانه را در دو جریان شبه سیاسی به ظاهر متضاد و مخالف اما همنوا و هم پیاله قومی پی گرفت.

نگاهی که نه با موحد کار دارد و نه میراث موحد بلکه بیشتر دنبال حذف نخبگان شهرستان به بهانه های واهی و ساخته ی ذهن های آشفته است.

نگاهی که بیشترین آسیب و خسارت را بر شهرستان تحمیل کرده است و حالا می خواهد پس از پایان‌ نمایندگی موحد عنان و اختیار شهرستان را برای خود حفظ کند‌.

نگاهی که پیش از این بارها و بارها امتحان پس داده است و میراث ماندگار آن آتش زدن برجام و چماق لری در مجلس بوده است.

داستان اما چیست؟ داستان این سطح از تخریب و چنگ زدن به خیال و وهم برای تخریب نیروهای شایسته هم استانی؟ آیا هم خانواده گی و فعالیت و مقبولیت سیاسی رستاد، کریمی نژاد، زمان و شهامت جرم است؟

داستان را از معرفی عیسی شهامت به عنوان‌معاون عمرانی استاندار آغاز میکنیم. هر چند ریشه این عناد و دشمنی به سال ها قبل بر می گردد‌ که با معرفی شهامت شمشیرهای به ظاهر نقد از غلاف بیرون کشیده شد و بی بهانه و با بهانه این انتصاب کارشناسانه و مورد تایید بسیاری ها با بهانه های ساختگی به جان آن افتادند و سعی در پشیمانی استاندار از این تصمیم داشتند.

این خط تخریب بعد از بی اثر بودن حملات و تخریب ها علیه شهامت و تایید حکم وی و رضایت استاندار و مردم از عملکرد شهامت مدتی است سراغ پروژه جدید دیگری رفته اند و آن اینکه استاندار رفتنی است و شهامت جایگزین وی خواهد شد.

باطل بودن چنین ادعایی چنان واضح بود که هرگز زحمت جوابیه به آن داده نشد تا این بار نه با دست کاری واقعیت که با یک داستان سرایی عجیب در رسانه ها صحبت از تشکیل یک جلسه  در تهران با ترکیبی عجیب و تعیین تکلیف وراث موحد شود.

عملکرد موحد را مردم و تاریخ درباره آن قضاوت خواهند کرد و انتخاب هر نماینده در آینده در گرو خواست و انتخاب مردم خواهد بود و افشاندن تخم های نفاق هیولایی در میان مردم برای آنکه کلاهی از این نمد بافته شود و سایه بزرگی به نویسنده یا سایت برسد گمان باطلی است که نتیجه ای جز از بین رفتن همان سایه کوتاه آدم های کوچک در پی نخواهد داشت.