-
«قلندرِ مستطیل سبز»
محمد زرین -
«قلندرِ مستطیل سبز»
محمد زرین -
تمجید بزرگان فوتبال یاسوج از بزرگمرد تاریخ فوتبال استان
یادداشت مخاطبان -
مردمآزاری با چند عدد قرص
پیام واحد -
اسطوره اخلاق فوتبال را دریبل کرد
سعید بخشوده -
تیمی که نیدرخشه استقلال دهدشته؛ قلندر خاموش شد، حماسه به ابدیت پیوست
بهنام عکاشه -
زاگرس، ستونفقرات ایران را نشکنید
وحید سیدیپور -
آموزش و پرورش وزیر دانا میخواهد نه سرباز رادان!!
علیرضا کفایی -
در سوگ قاضی تنها؛ سیدعیسی حسنی
علی ضامنی پور -
تحلیلی از عملکرد و سیاست های تاجگردون در بستر پلتفرم های مجازی
یعقوب درویشیان
دشواریِ خلقِ امید
راهی به غیر از خلق امید باقی نمانده است، امید اما تنها محدود به ادبیات و سینما نیست بلکه باید در بیرون و در زندگی روزمره مردم و بویژه سفره معیشت مردم نیز لمس و احساس شود.

افتونیوز - محسن خرامین
«جعبه پاندورا»، به روایت افسانههای یونانی، جعبهای بود با محتوای تمامی بلاها و شوربختی های ناشناخته بشریت از جمله بیماری، مرگ، کار و...
پاندورا جعبهای از زئوس دریافت کرد و قرار شد که هرگز آن را نگشاید ولی پاندورا وسوسه شد و جعبه را گشود تا بلاها و شوربختی ها از داخل آن سرریز کرده و روی زمین پراکنده شوند؛ زمینی که تا آن زمان هیچ گونه مشکل و بدبختی نمیشناخت. تنها "امید" در جعبه باقی ماند تا تسلای بشر باشد. البته این نگاه مثبت و تسلی بخش به امید بعدتر در ادبیات و فلسفه غرب به چالش کشیده شد. با این وجود اما طبق یک باور ساده و ابتدایی انسان با امید زنده است. فضای سرد و رخوت انگیز سیاست و اجتماع در سالهای اخیر در کشور غیر قابل انکار است. یاس و ناامیدی بر سراسر وجود جامعه و مردم چنبره زده است. این مطلب در پی بررسی چرایی شکلگیری این شرایط نیست و در توان و حوصله خود راه حل دهی و چارهاندیشی نمیبیند که هم شرایط به غایت دشوار و پیچیده است و هم ارائه راه حل دشوارتر.
انتخابات اخیر ریاست جمهوری بار دیگر فرصتی فراهم آورد تا این موضوع محل بحث و مناقشه گردد و در ادامه پرسشهایی در ذهن جامعه ایرانی بازآفرینی شود که چگونه میتوان «امید خلق کرد» یا «امیدآفرینی» نمود و آیا خلق امید از وظایف حکومتهاست یا مردم؟ و مرز و همپوشانی این دو حوزه در کجا قرار دارد؟ کمتر کسی حتی یک ماه پیش فکرش را میکرد که امروز مسعود پزشکیان منتخب مردم باشد. پزشکیان اکنون اما رئیس جمهور ایران است و راهی پر سنگلاخ و پر سرزنش در پیش روی دارد، مراحلی پر از "ظلمات" که هر آن بیم "گمراهی" در آن میرود. ممکن است گفته شود امید و سخن گفتن از امید به مرحله قبل از انتخابات برمیگردد که با نظر به مجموع تحولات و اتفاقات سالهای اخیر مقوله "امید" از اهمیت مضاعف برخوردار است. امید نه محدود به پزشکیان، دولت آینده و این دوران خواهد بود بلکه مقولهای در نسبت مندی با آینده ایران و مردم است و کلیت زندگی و تحولات سیاسی و اجتماعی کشور را در برمیگیرد.
مردم در انتخابات از جنبه سلبی و در گریز و هراس از «ناامیدی» کورسونگرانه به خلق «امید» پرداختند. در مرحله اکنونی اما جامعه نیازمند اتفاق و حرکت ایجابی چه در سطح حاکمیت و چه از طرف مردم و احیانا اندک نهادهای مدنی است. دولت و رئیس جمهور جدید به روال معمول موانع و مشکلات خود را خواهند داشت و به حسب تجربه دولتهایی از این جنس مشکلات و موانعشان مضاعف خواهد بود. این بار اما هر گونه توجیه و حواله مشکلات به قبل نیز پذیرفته نیست که اگر این گونه بود مقصرنمایی هزار باره دولت روحانی از سوی نامزدهای رقیب پزشکیان در تصمیم مردم اندکی خلل ایجاد میکرد.
راهی به غیر از خلق امید باقی نمانده است، امید اما تنها محدود به ادبیات و سینما نیست بلکه باید در بیرون و در زندگی روزمره مردم و بویژه سفره معیشت مردم نیز لمس و احساس شود. «ژیل دلوز» سیاست را خلق مفاهیم جدید و نیچه قدرت را خلق ارزشهای جدید میخواند و تنها با آفرینشگری و خلاقیت است که میتوان بازآفرینی امید کرد و به احیای تن و روان رنجور ایران یاری رساند که رئیس جمهور منتخب تعبیر «ایران در قفس» را برای آن به کار برد؛
«که گر چه رنج به جان میرسد اميد دواست.»
در تحقق و نیل به این امر طریقت موثرتر امیدزایی از ناحیه دولتها و گام برداشتن در امتداد مردم و خواست آنها و برآورده کردن حداقلهای کسانی است که رای دادند، رای مخالف دادند و مهمتر از این دو اساسا رای ندادند. بدون شک شکست در تجربه جدید که با مرارت اتفاق افتاد پایان تلخی بر امید و حضور مردم در صحنه سیاست و مشارکت سیاسی خواهد بود و در کوتاهمدت سیاست و اجتماع را مجدد به محاق خواهد برد و از انتخابات چیزی جز مناسک صداوسیمایی آن به جا نخواهد ماند.
امیدوارانه و بی پشتوانه از امید گفتن خوشبینی بیمایه در تعبیر آرتور میلر و مشابه تکرار ملال آور شعارها و مناظراتی انتخاباتی است. انسان گاهی مجاز به پناه بردن به خیال و اسطورههایی چون ققنوس و برآمدن از خاکستر خویش است اما حتی برای خیال نیز لوازمی اندک نیاز است. در سوی دیگر اعلان پیشاپیش شکست، اگر همه نشانهها هم بر آن دلالت کنند قابل پذیرش نیست و نوعی شانه خالی کردن از "دشواری وظیفه" است. گویی تقدیر تاریخی ما با بیم و امید گره خورده است و گریزی از «تکرار» نیست تا بار دیگر نیچه وار با بدبینی نیرومندانه یا به مانند «گرامشی» با بدبینی در نظر و خوشبینی در عمل بخت آزموده شده خویش را به قمار بگذاریم.
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 کشف لاشه "کَل" و ۵ گونه پرنده از منزل شکارچی "پادنا"
- 2 احیای مجموعه ورزشی کارگران یاسوج/+تصاویر
- 3 با افت منابع آبی کهگیلویه و بویراحمد تابستان سختی پیشرو است
- 4 ۲۶ هزار معلول تحت پوشش بهزیستی کهگیلویه بویراحمد
- 5 خانواده ۹ نفره گرفتار در ارتفاعات چاروسا کهگیلویه نجات یافتند
- 6 فرماندار گچساران : ۴۰۰ طرح اشتغالزایی در گچساران اجرا میشود
- 7 ۱۷ میلیارد ریال اعتبار در ورزش زورخانه ای کهگیلویه وبویراحمد هزینه شده است
- 8 ۲۳ درصد از نوآموزان کهگیلویه و بویراحمد تاکنون مراجعه نکردند
-
«ضرغامپور بویراحمدی» مدیرکل استاندارد کهگیلویه و بویراحمد شد/ عکس
-
خداحافظ کاپیتان/ گزارش تصویری از مراسم تشییع و خاکسپاری اسطوره فوتبال استان در دهدشت
-
سرپرست مدیریت فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج منصوب شد
-
مدیر فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج تغییر کرد+ عکس و سوابق
-
انتقاد شجاعپوریان از تشریفات بیجا در مراسمهای عزا/ آیینهایی که تسلیبخش نیست
-
نوستالوژی فوتبال دهدشت در دهه 60
-
دلنوشته رئیس سابق دانشگاه علوم پزشکی استان در سوگ زنده یاد «قلندر سخن سنج»/ زمین سبز دیگر جای خالی تو را حس میکند
-
«قلندری» که سخن میسنجید
-
واگذاری معادن کهگیلویه و بویراحمد با شرط فرآوری
-
قیمت جدید شن و ماسه در کهگیلویه و بویراحمد اعلام شد
نظرات ارسالی 0 نظر
شما اولین نظر دهنده باشید!