یادداشت
گفتگو و گزارش

گفت وگوی اختصاصی اَفتونیوز با پژوهشگر فرهنگ عامه در استان؛


حسین آذرشب: باید نسبت به زبانمان تعصب داشته باشیم/ با مرگ هر زبان دریچه ای روی بشر بسته می‌شود/آینده زبان لری به همت ما بستگی دارد

حسین آذرشب کارشناسی ارشد ادبیات، مدرس بازنشسته دانشگاه و دبیر با سابقه آموزش و پرورش تحقیقات متعددی و پرشماری در حوزه ادبیات عامه، فولکلور، ادبیات محلی استان کهگیلویه و بویراحمد انجام داده است، وی علیرغم داشتن پژوهشهای متعدد و پرشمار تنها یک کتاب با عنوان دانشنامه فرهنگ و تمدن کهگیلویه و بویراحمد(مجموعه ضرب المثل‌های استان را گرد هم آورده است)، در این مجال اَفتونیوز پای صحبت های او نشسته است.

حسین آذرشب: باید نسبت به زبانمان تعصب داشته باشیم/ با مرگ هر زبان دریچه ای روی بشر بسته می‌شود/آینده زبان لری به همت ما بستگی دارد

حسین آذرشب کارشناسی ارشد ادبیات،  مدرس بازنشسته  دانشگاه و  دبیر با سابقه آموزش و پرورش تحقیقات متعددی و پرشماری در حوزه ادبیات عامه، فولکلور، ادبیات محلی استان کهگیلویه و بویراحمد انجام داده است، وی علارغم داشتن پژوهشگر های متعدد و پرشمار تنها یک کتاب با عنوان دانشنامه فرهنگ و تمدن کهگیلویه و بویراحمد(مجموعه ضرب المثل های استان را گرو هم آورده است)، در این مجال اَفتونیوز  پای صحبت های او نشسته و گفت و گوی بلندی را در خصوص ادبیات عامه و زبان محلی ترتیب داده است، عصاره این مصاحبه به شرح زیر آورده می شود:

اَفتونیوز: بحث را با سوالات مهمی که همیشه مطرح است آغاز می‌کنیم. آیا لری را می‌شود به‌عنوان یک زبان در نظر گرفت؟ یا باید آن را گویش و لهجه قلمداد کنیم؟ اگر لری زبان است چرا رسم‌الخط ندارد و به اسم زبان ثبت نشده‌است؟ اساسا تفاوت زبان، لهجه و گویش در چیست؟

آذرشب: به‌صورت ساده خدمتتان عرض می‌کنم که به آهنگِ صحبت کردن، لهجه گفته می‌شود. مثلا اصفهانی‌ها که فارسی صحبت می‌کنند یک طور حرف می‌زنند، شیرازی‌ها یک طور دیگر. این یعنی کلمه فارسی است اما آهنگ یک شکل دیگر است.

یک فرد ترک‌زبان هنگامی که به زبان  فارسی صحبت می‌کند، لهجه‌ای دارد که مشخص می‌کند ترک است، ما لر‌ها زمانی فارسی صحبت می‌کنیم،  مشخص است که لر هستیم. پس لهجه یک آهنگ یا ریتم است.

اما گویش، زبان است. مثلا اگر فارسی را در نظر بگیریم یک سری واژگان متفاوت است، شاید مثلا بتوان گویش قمی بگوییم.

اَفتونیوز:  تفاوت گویش با لهجه چیست؟

لهجه در لغت همان لغت است. ساختار دستوری همان است آهنگ متفاوت است.

گویش، زبان است اما با یک سری تفاوت در واژه ها، به گونه‌ای که این تفاوت‌ها خیلی زیاد نباشند.

اگر بخواهم به سوالی که لری لهجه، گویش یا زبان است به صورت علمی پاسخ دهیم، باید عنوان کنیم لری  زبان است. ببینید در کتیبه‌ی داریوش که در ۴۱۴ صفحه نوشته شده‌است و بزرگ‌ترین کتیبه است، ۲۶ واژه‌ی لری مخصوص کهگیلویه و بویراحمد در آن نوشته شده است.

مثلا واژه‌ی لری  «ایسو» آورده یعنی (حال یا هم اکنون)  یا کلمه «اوسو» به معنای (آن وقت)  یا واسا که بویراحمدی‌های دهدشتی می گویند (ویس یا ویسک).

این‌ که من میگویم فارس بعضی شهرهای آن کامل شبیه ما لری صحبت می‌کنند، بعضا می‌بینم پیرمرد و پیرزن‌های شیرازی نصف لری نصف فارسی صحبت می‌کنند،  یک جوری واضح است که لری بوده و به مرور تغییرات رخ داده‌است.

اما زبان لری بعد از دوره‌ی اسلامی شاخه‌ای از زبان پهلوی بود. ما نمی‌توانیم بگویم فارسی یک زبان است اما پهلوی زبان نیست. در واقع، لری شاخه‌ی جنوب غربی زبان پهلوی است.

ما لرها سه بخش هستیم. بخشی که کهگیلویه و بویراحمد مرکز آن است یک شاخه از (گویش) زبان لری است، ما و بختیاری‌ها شبیه هم هستیم اما لرستان یک گویش دیگری دارند، به نحوی که ما سخت زبان آن ها را می‌فهمیم و آن‌ها هم به‌سختی زبان ما را می‌فهمند و اگر کردها می‌گویند که لری شاخه‌ای از زبان کردی است، بیشتر منظورشان شاخه‌ی «لک» است یا آگاهی ندارند که زبان لری چقدر گسترده است و  از کرمان شروع می شود تا بوشهر، فارس، کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری، بخشی از خوزستان، همدان، کرمانشاه، ایلام و… لر هستند. لرستان هم لر هست و یک بخشی را «لک» می‌گویند چرا که آمیزه‌ای از لری و کردی است.

ا‌فتونیوز:  ما اگر بخواهیم تقسیمات یک زبان را تعیین کنیم، یکی از معیارهای مهم، داشتن دستور زبان است. مثلا دستور زبانی که برای فارسی به‌عنوان معیار در کشور داریم، واضح و مشخص است یا زبان انگلیسی و عربی دستور زبان دارند. اگر لری زبان است چرا دستور زبان ندارد؟

آذرشب: ما مکتوبات لری نداشتیم مگر این دوره که شاعران زیادی فعالیت دارند و از صد سال به این طرف شاعر داریم که شعر لری یا فارسی سرودند مثلا آقای احمد انصاری فلهیانی، آقای معتمدی، آقای رستاد، مرحوم ولوی، رودشتیان و غیره. این ها از سرآمدان هستند. ما از گذشته شعر لری داشتیم اما قالب شعر لری مفرد است یعنی تک بیت است.

مثلا وقتی می‌گویم قصیده، غزل مسمع ....ترکیب یک شعبه را نیز می‌گویند مفرد که همان تک بیتی است که تواناترین شاعری که به ما رسیده و من سی چهل بیتش را از زبان افرادی مثل مرحوم میرزا ابوالحسن حسینی، کی عطا طاهری، میرزا علی محمد داورپناه از خدا کرم خان بویراحمدی به دست بیارم.

یه ستای تیر توی پاش خورده بود نتونست بیاد سرچنار در قلعه چرام ماند این چند بیت را گفته : 

سرچنار یادت بخیر بیشتر ملک زیرت
چرخ گردون فلک منه بسه دیرت

سرچنار هر دم بهار ایلش نیکنه بار
هر کس و سیل گل مو و سیل پیوار

سرچنار سرچمن .... بلبل و نشمینم و نشم ایا دامنش پر از گل

اگر می گوییم آقا یک زبان نیست خوب چرخ گردون فلک مِنه بِسه دیریت

آیا کلمه «بِسه» را یک فارسی زبان می‌داند چیست؟ یا کلمه «مِنه» را می‌داند چیست؟ «نشمین» را می‌داند یعنی چه؟

«و نشم ایا» را معنی‌اش را می‌داند؟

نمی‌داند دیگر یک فارسی زبان می‌تواند بگوید «اَندی» یعنی چه؟ اندی یعنی در این صورت و یا در غیر این صورت دو معنای متضاد با توجه به جمله‌اش دارد.

این ساختار زبان پهلوی و لری یکی است اما زبان پهلوی را باید دانشگاه پنج یا شش سال بخوانید تا این زبان را یاد بگیرید اما کسانی که لر زبان هستند اگر بروند زبان‌های باستانی مثل زبان فارسی یا زبان فارسی کهن یا زبان هخامنشی یا اوستایی لرها بهتر می‌فهمند.

افتو‌نیوز: یعنی به نظر شما لری زبان و زیر مجموعه‌ی زبان پهلوی است؟

آذرشب: بله شاخه‌ی جنوب غربی زبان پهلوی است، اتفاقا این مورد را مورخ در تاریخ اتابکان لرستان تاریخ گزیده حمداله مستوفی می‌گوید مردم اینجا به شاخه‌ای از زبان پهلوی حرف می‌زنند یعنی ۷۰۰ سال پیش گفته و تاریخ اتابکان لرستان بیشتر در کتاب تاریخ گزیده حمداله مستوفی است. الان کتابی دارم فرهنگ لغات لری قطور است حدود ششصد یا هفتصد صفحه است. واژگان لری هستند که در فارسی نیستند. مواردی مثل گا یعنی گاو، هر چند ما بگوییم گا فارسی زبان نمی‌داند یعنی گاو، در فارسی فقط یک حرفش افتاده است.بگذریم از واژه‌های دیگری که مثلا بَرد یعنی سنگ. شما برو اصفهان بگو «اندی با برد ایزنمت» اون فرد نمی‌داند «اندی» «برد» و «ایزنمت» یعنی چه؟!

افتونیوز: پس چون لری نتوانسته‌است از حالت شفاهی تبدیل به مکتوب شود، سایر گروه‌های زبانی آن را به‌عنوان یک زبان به رسمیت نمی‌شناسند؟

همه این نظر را ندارند. محل مناقشه است.

افتونیوز: حالا سوالی که اینجا پیش می‌آید این است که چرا لری از حالت شفاهی به مکتوب نرسید. عواملش زبانی بوده یا غیر زبانی؟

آذرشب: نه مسئله این بود که ما کرانه دور افتاده، گم شده بودیم راه نداشتیم به هیچ جا. کسانی از ما مثل شیخ نورالدین، شیخ عثمان کهگیلویی فقیه بزرگ شافعی است که حافظ شعر در مدحش سروده یعنی ممدوح حافظ است رفته اونجا. آیت‌الله ملک حسینی نتوانست بماند اینجا، چیزی نبود که بماند. باید می‌رفت شیراز و شد رئیس مدرسه‌ی خان شیراز .همین الان دکترهای ما مثل دکتر نیک اقبالی فوق تخصص چشم پزشکی تهران، دکتر دانشی تهران ، مجبور به مهاجرت شدند. یکی از شاعران سده سیزدهم ما میرزا قنبر شوقی دهدشتی از اهالی روستای بوا است. آقای نورمحمد مجیدی (ره) او را کرایی معرفی کرده و اما کی عطا طاهری شخصا به من گفت مال روستای بوآ بوده در حومه‌ی غربی شهر دهدشت. به دهدشت آمد و دهدشت شهری بود ولی باز جوابگوی او نبود. به بهبهان رفت به خانهی دو طبقه‌ی یکی از شاهزادگان صفوی به نام شکرالله که مردم بهبهان بهش می‌گفتند «شاه شکری». در یکی از طبقه های خانه دو طبقه این جا گرفت و گفت آن کسی را که می‌خواستم یافتم چون به باده سرایی علاقه داشت خودش با یک روحانی در همان روستای بوا به نام مهرمحمد اختلاف پیدا کرد که ناچار شد ابتدا به دهدشت و بعد به بهبهان برود. گفته می‌شود حتی در بهبهان آیت‌الله بهبهانی او را به خاطر شرب شراب او را حد زد. مردم که سرزنشش کردند او این دو بیت را سرود:

با محتسب شرع کسی جنگ ندارد
 چوبیش که آقا بزند ننگ ندارد

آقا چو سهیل یمنی شوقی صوفی
سیبی که سهیلش نزند رنگ ندارد

افتونیوز: چون شهر نشین نبودیم شاید شاعران مجبور می‌شدند به مناطق دیگر بروند یا به عبارت ساده‌تر چون بن‌بست بودیم و در منطقه‌ی کوهستانی بودیم، در واقع حالت بن بستی ما باعث شده که این زبان به‌نوعی نتواند اشاعه پیدا کند. آیا می‌توانیم بگوییم در آینده که این فرهنگ شفاهی، مکتوب شود این برچسب زبان بودن برای لری تقویت شود؟

آذرشب: بله کاملا درست می‌فرمایید،  یکی از شاعران ما «میر نجات کهگیلویه‌ای» که منشی پادشاهان صفوی بود و پدرش هم منشی دربار صفوی بود. ما شاعران کهگیلویه را که می گوییم یکیش میرنجات اینجا جای جولانش نبود و همچنین پدرش همینطور «میرزا ابوالحسن اصفهانی» از اهالی روستای میرسالار و طایفه میرسالار و چون اینجا فضای مانور نداشت مجبور به کوچ می‌شدند. ببینید ما در دوره‌ی معاصر خود داشتیم فردی به نام ملاعلی‌اکبر رئیس از طایفه‌ی رئیس. می‌گفت پدرم شاعر بود و دیوان شعرش را دارم. یا مادربزرگ من مکتب می‌رفت.در  مکتب‌خانه که رفته بود شعرهای فارسی و لری مذهبی یادش داده بودن مثلا در مورد حضرت علی شعر درازی می‌گفت. مثنوی، غزل، قصیده می‌گفت. پس شاعر داشتیم منتها این‌ها از بین رفتند. در زندگی عشایری اون زمان مرکب بود و مرکب از بین می‌رود، مثلا ما در حال کوچ بودیم بارون می‌زد این کتاب دیگه از بین می‌رفت یا جنگ و گریزهای پایان‌ناپذیری که طوایف با هم داشتند، این‌ها از بین می‌رفت. الان یک کتابی استاد نصیرخان هادی‌پور نوشته که این را یک بهبهانی خریده بود. به آن جا رفته و گفته این را از پیش شما آوردم. کتاب همراه با نقاشی است. دوستی  در حوزه‌ی هنری به من می‌گفت که نقاشی‌های این سبک اش شیراز است. این اقا شعر سروده بیشتر اشعار از شاهنامه یا ابیاتی وسطش از خودش گنجانده یا شعر یه مصرعش از شاهنامه مصرع دیگرش را خودش سروده اگر ما بگردیم پیدا می‌کنیم. یکی از مجتهدین فلاسفه و شاعران ما سید «محمد‌رضا توفیقی» است که دیوان دو جلدی‌اش در کتابخانه ملی در تهران است و این فلسفه‌اش هم فلسفه‌ی افلاطونی است که در موردش یک بهبهانی سخن گفته‌است. زمانی که در دانشگاه آزاد دهدشت تدریس می‌کردم یک بار گفتم آقا باید یک جشنواره بگیریم برای «میرزا قنبرشوقی دهدشتی» دوتا دانشجو  بهبهانی داشتیم، آن‌ها رفتند که اقا چرا نشستید دانشگاه آزاد دهدشت می‌خواهند میزا قنبر شوقی را کند تصاحب کنند، فورا جشنواره گرفتند، دیوان اش را چاپ کردن و نوشتن دیوان میرزا قنبرشوقی بهبهانی یک فرهنگ‌سرایی نیز به نام میرزا قنبر شوقی بهبهانی احداث کردند.

مسولان ما به این موارد اهمیت نمی‌دهند. مثلا به رئیس دانشگاه گفتم به استادان هم قطارم گفتم تا ما این کارو کنیم بابا دیگران می‌برن به نام خودشان مصادره می‌کنند. یک بار یک معلمی وسط خیابان من را دید و گفت آقا از خانواده‌ی ماست این میرزاقنبر شوقی و شعرهاش هم پیش ما هست. گفت اکثرا نوحه هستند. حتی چند تا نوحه هست که سراسر ایران می‌خوانند در بحر طویل است که آخرش می‌گوید «شه باوفا اباالفضل» یک نوحه‌خوان مهم بوشهری «مرحوم بخشو»  آن‌ها را خوانده است. روایتی هست که وقتی میرزا قنبر شوقی مرده، فقیر مرده. دخترش دیوان شعر و دفترهای شعرش را داده به یک بقالی. این بقالی ادویه و هلیله می‌پیچیده می‌داده دست مشتری تا یکی فرد مطلعی آن زمان از راه  می‌رسد و مابقی آن‌ را نمیگذارد از بین برود.

یک دیوان ۱۵۰ صفحه‌ای بهبهانی‌ها از وی چاپ کردند.

افتونیوز: چرا یک متن نثر، کتاب قصه یا متن اثرگذار از زبان لری بیرون نیامده‌است؟ وقتی ما نمی‌توانیم یک نثر بگوییم، جمع‌آوری این لغت‌ها به چه کاری می‌آید؟

آذرشب: شاید نوشته شده باشد ولی در حوادث روزگار به دست ما نرسیده‌است.

افتونیوز: قبلا که گذشت. در حال حاضر چرا نمی‌نویسند؟

آذرشب: الان بیشتر شعر می‌سرایند،تئاتر می‌سازند به زبان لری، نمایش‌نامه را به لری می‌نویسند. ولی در قدیم نمی‌توانیم بگوییم نبود. مثال‌هایی که زدم که مادربزرگم شعر لری می‌خواند یا ملاعلی‌اکبر اسلام‌نسب می‌گفت اشعار پدرم را به زبان فارسی و لری در اختیار دارم. مثلا همین فقیه بزرگ شیخ نورالدین، شیخ عثمان کهگیلویه‌ای که حافظ شعر در مدحش سروده خیلی کتاب دارد شاید شش یا هفت کتاب دارد. قطعه چهار یا پنج بیتی در مدح شیخ عثمان کهگیلویه و وزیر شاه شجاع سروده‌است. در استان ما برای بررسی زبان لری نیاز است که روستا به روستا بررسی کرد. ممکن است داخل روستای ما لغات با روستای دیگر متفاوت باشد. مثلا یک ایرادی که الان بر گردآوری لغات در استان ما هست بحث این است که به‌عنوان مثال لری را به عنوان لری بویراحمدی جا می‌زنند در حالی که طیبی،‌دشمن زیاری،‌‌ بهمئی داریم.

واقعا نویسنده‌هایی که در حوزه‌ی جمع‌آوری لغات فعالیت داشتند چقدر برایشان مهم است که لغاتی که طیبی‌ها صحبت می‌کنند را گردآوری کنند یعنی به نوعی لری بویراحمدی را معیار قرار می‌دهند مثل فارسی.

بله درست می‌فرمایید یک‌چیزی که خدا به من توفیق داد معلم بودنم است من از دانش آموزانم و دانشجویانم کمک گرفتم مثلا برای من چه اهمیتی داشت که اقا یک مقاله‌ای در مورد حافظ بنویس تا پنج نمره میان‌ترم بدهم‌. می‌گفتم آقا افسانه ،متیل برای من بیار یا شعر جمع کن یا ضرب‌المثل جمع کن همه‌ی این‌ها با هم بود یعنی شاگردان من دستیاران من بودند که هر کدام مال دهی‌، سیاه‌چادری بود مال شهری بود مثلا باشت. دانشجو داشتم معلم بودم درس می‌دادم که فوق دیپلم بشوند از باشت شعر، متیل و ضرب‌المثل جمع‌آوری کردم.

حتی نزدیک کاکان در تابستان‌ها که چادرهای عشایری هست، من اطلاعات جمع‌آوری کردم.

افتونیوز: در دوره‌ی معاصر چه افرادی در زمینه‌ی مکتوب کردن فرهنگ شفاهی ما حرکت کردند؟

آذرشب: میرزا ابوالحسن حسینی یک فرهنگ لغت لری دارد. اقای افضل مقیمی که از نویسندگان کتاب‌های ادبیات درسی است در مدارس یک لغت نامه دارد‌.

قبلا یک پزشک به نام منوچهر لعمه اومده محل کارش سرفاریاب بوده یک متیل‌هایی در میان کارهایش نوشته که وجوه مختلف از فرهنگ به زبان لری نوشته گفته شاید این در آینده به دردشان بخورد .

آقای فریدون امیری استاد یعقوب غفاری خیلی زحمت کشیدند حداقل در زمینه‌ی داروهای گیاهی، خوراک‌ها، تاریخ و جامعه‌شناسی خیلی کار کرده‌است. ولی در زمینه تاریخ این چند نفر سرآمد هستند. استاد یعقوب غفاری، کی عطا طاهری، قدرت‌اله اکبری، محمود باور، نورمحمد مجیدی‌ و دکتر کشواد سیاه‌پور.

افتونیوز: آیا زبان فارسی یک تهدید جدی علیه زبان لری هست یا خیر؟ آیا زبان لری به نوعی در این مجادله حذف میشود یا باقی می‌ماند؟

آذرشب: به نظر من حذف می‌شود چون خیلی از خانواده‌ها با بچه های خود فارسی حرف می‌زنند. میگویند معلم حق ندارد لری درس بدهد، باید فارسی حرف بزند. من خودم در میوه‌فروشی بودم که یک بچه ۱۶ ساله با من لری حرف زد مادرش نهیبش داد که تو خو از لرها بدتر لری حرف می‌زنی من گفتم خواهرم عرضی دارم خدمتت گفت چیه گفتم ببین همه چیز فارسی است پیش‌دبستان، دبستان، راهنمایی، دبیرستان، دانشگاه، سربازخانه. میرویم شهرها کارگری کنیم فارسی حرف می‌زنیم. میریم تجارت و معامله کنیم فارسی است. همش فارسی. رادیو و تلویزیون مجلات همه فارسی هستند. همه چیز فارسی است. ما هنری که کنیم لری را نجات دهیم والا اگر جنابعالی مثلا لهجه داشتی و به خاطر ترس از لهجه در دانشگاه حرف نمی‌زدی چون خیلی‌ها به من گفتند ما لهجه داشتیم جرئت نداشتیم حرف بزنیم گفتم چه عیبی دارد؟ مگر کردی که فارسی حرف می‌زند یا ترکی که فارسی حرف می‌زند معلوم نیست که ترک، لر، عرب یا بلوچ است؟

گفتم که زمان تو اینها را هیچکدام نبود. تو فارسی یادنگرفتی ولی این فارسی را یاد گرفته. بگزار لری نابود نشود. الان حتی طبقه‌ای که تعصب دارند روی زبان لری، می‌بینید خیلی واژه‌ها را فارسی می‌گویند. معادل لری‌اش را داریم ولی فارسی می‌گوییم.

افتونیوز: چرا لرهای استان ما مانند کردها و آذری‌ها تعصب نداریم آیا این تعصب خوب است؟ اگر خوب است، چرا؟

آذرشب: تعصب خوب است چون اگر تعصب داشته باشیم زبانمان را از دست نمی‌دهیم، ضرب‌المثل‌ها، اشعار و ابیاتمان را از دست نمی‌دهیم. رئیس سازمان یونسکو سال‌ها پیش گفته بود با مرگ هر زبان یا هر گویشی دریچه‌ای از فرهنگ و مدنیت بر روی بشر بسته می‌شود و چراغی خاموش می چ‌گردد ولی ترک‌ها نباید تعصب داشته باشند چون آنها آذری هستند. آذری فارسی است منتها یک شاخه از فارسی است.

دو روستای آنها زبان آذری دارند. اینها در زمان صفویه که عثمانی حمله می‌کرد و تصرف می‌کرد و چند دهه می‌ماند زبان آنها را ترک می‌کند. خود صفویه هم ترک بودند.

اینها آریایی هستند ترک نیستند. ترک‌زبان هستند نباید تعصب داشته باشند بلکه اتفاقا باید زبان فارسی را جایگزین کنند.

افتونیوز: یک نظریه به‌عنوان کارکردگرایی داریم که در زبان شناسی و جامعه‌شناسی کاربرد دارد. مفهومش این است که چیزی باقی می‌ماند که کارکرد و عملکرد برای جامعه داشته باشد. شاید از بین رفتن زبان لری ناشی از این باشد که کارکردش برای زندگی امروز ما از بین رفته‌است. مثلا کلمه خرنگ. خرنگ کتلی یک نوع خرنگ که دود از آن بلند می‌شد. این مربوط به دوره‌ای بود که وسیله‌ی گرمایشی خرنگ میده. در دوره‌ای که گازکشی و امکانات داریم این واژه می‌میرد. عملکرد روزمره‌ی واژگان از بین رفته‌است. چقدر با این موضوع موافقید؟

آذرشب: من با هر کدامش که توانستم ببخشید خواهر یا برادر حرفی دارم من تخصصم ادبیات فارسی است. شش فرزند دارم. با آنها شش جمله فارسی حرف نزدم. زبان لری را نجات دهیم.

کارکرد دارد خیلی کارکرد دارد. همانطوری که اقای اوحدی فرمودن ما کتابی نداریم که به لری نوشته شده باشد. مثلا کتاب سمک عیار را یک لر نوشته‌است. فرامرز بن خداداد ارجانی. ارجان کرسی‌نشین ایالت کهگیلویه بوده‌است. حالا این فرامرز برای اینکه بشناسنش گفته‌است ارجانی. شاید مال زی زی یا پادنا یا دهدشت بوده‌است. چون من ره یاد دارم وقتی در دوره‌ی راهنمایی به شیراز می‌رفتیم، کارگری میکردیم، به ما می‌گفتند مال کجایید بزرگ ترها می‌گفتند مال پشت کوه بهبهانیم نمی‌گفتند دهدشت. چون شیرازی‌ها دهدشت را نمی‌شناختند و بهبهان را شنیده بودند.

فرامرز بن خداداد ارجانی یک لر است. اگر مال بهبهان یا ارجان بوده روستاهای اطراف بهبهان لر هستن امیدیه لر هست.

ما تنها ضرب المثل‌ها، کنایه‌ها، متیل‌ها، تک‌بیت‌ها را داریم.

نمی‌خواهم مقایسه کنم ولی لرها از ترک ها یا کردها خیلی بیشتر سابقه شهرنشینی داشتند. در همین استان خودمان، دهدشت چند هزار سال است که از زمان ساسانیان، ارجان بهبهان شهر بوده‌است. آنها هم شبیه ما کوچ‌نشین بودند و به نوعی آنها از ما برتر نبودند و توانستند زبانشان را حفظ کنند.

آینده زبان لری به همت ما بستگی دارد. اگر شاعران ما در کنار شعر فارسی شعر لری بگویند که میگویند، و در عروسی‌ها شعر لری بخوانند، غزل لری احمد انصاری، رستاد و غیره را حفظ کنند و تعصب نداشته باشند که فرزندشان به خاطر لهجه زبان لری را فراموش کنند، زبان لری فراموش نمی‌شود اما با این روندی که بعضی خانواده‌ها دارند، الان در یاسوج شما می‌بینید مردها لری حرف می‌زنند، زن‌ها فارسی حرف می‌زنند.

آن وقت می‌گویند زبان مادری! خب این زبان مادری یعنی از مادر به بچه منتقل می‌شود و زن‌ها و دخترها دارند فارسی حرف می‌زنند.

گفت و گو و عکس: صیاد خردمند _ علیرضا اوحدی نیا



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 6 نظر

  • 1 منصور محمدی 1402/11/28 20:3:32

    سلام جناب آذر شب قبلا مربی تربیتی نبود با تشکر

    پاسخ
  • 2 یعقوب غفاری 1402/9/13 22:12:5

    من همیشه شیفته صداقت این مرد بوده ام .کارهای تحقیقاتی او که جای خود دارد.دیگران می توانندنوشته های او رابدست آورند و مطالعه کنند و بهرمند شوند

    پاسخ
  • 3 نوراييد 1402/9/9 14:58:38

    بروهي استاد آذرشب شكفت آوره كه هنوز كاسب هاي دوره كرد -مثلا نون خشكي فروشي ها براي همه محلات استان فارسي جار مي زنن . آخه لري صحبت كنن جه اشكالي داره يا مردم لري نمي فهمن

    پاسخ
  • 4 یاسیچ 1402/9/4 13:18:53

    بروهی اُستا آذرشب، لری زوونه کاملا دُرس ایگو

    پاسخ
  • 5 شاگرد 1402/9/4 12:6:47

    استاد آذرشب به هر که میپرستی لری زبان نیست لهجه است. مطمئنم اگر یک لر آروم حرف بزنه یک شخص فارس زبان متوجه میشه یا کلیت موضوع را متوجه میشه. ولی آیا اگر کردی و یا ترکی و یا حتی انگلیسی کسی حرف بزنه یک لر که با این زبانها آشنا نباشه میتونه متوجه بشه؟ قطعا نه.

    پاسخ
    • 5 - 1 محمد سبحانیان پاسخ به : شاگرد 1403/1/5 5:19:48

      سلام ودرود ازاستاد بزرگوارم: که ما هم باید زبان و ادبیات لری را پاس بداریم

سایر اخبار
برگزدیدها