-
مسئولیتپذیری در دولتداری
ولی الله شجاع پوریان -
یاسوج بهشت طبیعتگردها یا کابوس مسافران و رانندهها/ راه سخت؛ قصه سختتر...
نصر پارسه -
پیام روشن تاجگردون؛ کلمات چهره استان را میسازند ،مراقب باشید
یادداشت مخاطبان -
غرق در فضای مجازی، زنگ خطر برای سرمایه انسانی آینده استان/نیاز فوری به برنامهریزی اجتماعی
مریم پارسا -
بویراحمد؛ میراثی که باید پاسدارش بود
غلامرضا تاجگردون -
«گفتگو به جای کنترل»
مهرزاد شریفی پور -
اگر به دنبال گوش شنوا هستید ابتدا به ساختار حکمرانی استان توجه کنید
محمد مسلمی -
وقتی قدرت ملی در تقاطع تعصب محلی متوقف میشود!!؟؟
محمد مسلمی -
مطالبهگری با احترام؛ نه هیاهو
علی سینا رخشنده مند -
پیراهن عثمان به تن بهرامی نمیرود
محمدرضا بشارتی
-
شریعتی: تلاش کردم صدای فرودستان و بیصدایان باشم/ تاریخ را با دید انتقادی و فارغ از نگاه ایدئولوژیکی بخوانید/ روایت وقایع ۱۹شهریور تا ۱۹ آبان گچساران/ فیلم
-
اختصاص 5 میلیارد برای تخریب و بازسازی ساختمان شهرداری دهدشت
-
وضعیت اسفناک جاده روستایی « امامزاده نورالدین(ع) » کهگیلویه/ وعده هایی که قرار نیست عملی شوند!/+فیلم
-
«پل چهارم بشار یاسوج» همچنان در پیچ و خم وعدهها
-
آفت پروانه سفید برگخوار درختان تنومند زاگرس را به زانو در میآورد / ابتلای ۶۰ هزار هکتار جنگلهای کهگیلویه به آفت
-
روایت کوتاه اَفتونیوز از زندگی پر مشقت مادر دهدشتی و دو فرزند معلولاش
-
حال و روز جنگل های زاگرس خوب نیست/ امکان زادآوری درختان آن را به صفر رسیده است/قُرق بانی منطقی نیست
-
حمله ملخ ها به روستای« جلاله» / ماجرا چیست؟
-
خانههای دولتی دهدشت در قُرق یک لیست ۳۰ نفره/ راه و شهرسازی کهگیلویه آییننامه تخلیه منازل سازمانی را مطالعه کند
-
آخرین اخبار از بیماری تب مالت در دیشموک
گر به سخن کار میسر شدی...
داشتم مخزن الاسرار نظامی گنجهای را نگاه میکردم به حکایت زیبایی رسیدم که مخصوص هر زمان و هر مکانی است. حکایت نوشیروان با وزیر دانشمند و روشن ضمیرش بزرگمهر. این وزیر، خرد و دانش بی نظیر داشت.میگویند رئیس مشاوران ویژه دربار و پاسبان شخصی او بود. هرچند این وزیر دانشمند هم مورد بیمهری و آزار شاه قرار گرفت و سرگذشت تلخی داشت.
اَفتونیوز| فریبا خانی در یادداشتی نوشت؛ فردوسی در شاهنامه بخش مهمی به نوشیروان و بزرگمهر اختصاص داده است. در مخزن الاسرار نظامی هم حکایت جذابی از این وزیر و شاه را میخوانیم. ماجرا این گونه بود که یک بار نوشیروان و بزرگمهر و جمعی از سپاهیان شاه برای شکار به دشتی رفته بودند. یک جایی شاه و وزیر از بقیه دور میشوند و جایی میرسند که جز شاه و بزرگمهر کس دیگری نبود. سر از روستایی درمیآورند ویرانه. نظامی میگوید:
« صیدکنان مرکب نوشیروان/ دور شد از کوکبه خسروان
مونس خسرو شده دستور و بس/ خسرو و دستور و دگر هیچکس»
دستور این جا به معنی وزیر است. آنجا دو مرغی روی شاخه میبینند که با هم در حال گفتوگو بودند. برات زنجانی پژوهشگر که روی آثار نظامی خوب کار کرده است؛ میگوید: «که این دو مرغ جغد بودند. چون جغدها در ویرانه سکنی دارند.» نوشیروان که مدام در حال به چالش کشیدن وزیر خردمندش بود به او گفت که تو که از هر علمی با خبری به من بگو این دو مرغ با هم چه میگویند؟
«گفت به دستور چه دم میزنند/ چیست صفیری که به هم میزنند»
وزیر کمی فکر کرد و گفت: «این دو مرغ در حال قول و قرار ازدواج بچههای شان هستند. دختر مرغ و پسر آن یکی قرار است ازدواج کنند و بحث آنها سر شیربهاست.
«دختری این مرغ بدان مرغ داد / شیربها خواهد از او بامداد
کاین ده ویران بگذاری به ما/ نیز چنین چند سپاری به ما
آن دگرش گفت کزین درگذر/جور ملک بین و برو غم مخور
گر ملک اینست نه بس روزگار/زین ده ویران دهمت صد هزار»
گفت این ده ویران را به عنوان شیربها به دختر ما میدهی یا نه؟ دیگر مرغ پاسخ داد: «اگر ایشان پادشاه و ملک باشد، صدهزار ده ویران به دخترت میدهم!»
البته بزرگمهر از قول مرغان انتقاد خویش را به پادشاه گفت و صد البته پادشاه هم در این داستان متاثر شد و پند گرفت.
«در ملک این لفظ چنان در گرفت/کاه برآورد و فغان در گرفت»
نوشیروان از این حرف به فکر فرو رفت و اندیشمند شد و گریست و خودش میگوید: «حاصل بیداد به جز گریه نیست!»
البته این جا نوشیروان تصمیم میگیرد که روشش را عوض کند و باج و خراج بیحد و حصر که از روستاییان میگرفت را نگیرد و بجز آبادی نکوشد...
علی رضاقلی نویسنده کتاب نخبهکشی درباره شاهنامه سخنرانی داشت. او درباره ادبیات کهن ایران میگفت: «تاریخ ادبیات ما خیلی قویتر از تاریخ وقایع نگاری ایران است و اطلاعات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی دقیقی را میشود از شعر سعدی و شاهنامه و... یافت. در ادبیات ما مناسبات اجتماعی شرح داده شده است که در تاریخ نگاری ما جایش خالی است.» کاش این درسها را میخواندیم و پند میگرفتیم. البته نظامی هم برای نصیحت پادشاهان و حاکمان خود در خلال داستانهای افسونگرش حتی در عاشقانهترین داستانها، پند و اندرزها و انتقادهایی به حاکمان وقت میکند.
البته و صد البته خودش از این انتقادها نا امید است و میگوید:
«گر به سخن کار میسر شدی/ کار نظامی به فلک بر شدی»
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
-
مسئولیتپذیری در دولتداری
ولی الله شجاع پوریان -
یاسوج بهشت طبیعتگردها یا کابوس مسافران و رانندهها/ راه سخت؛ قصه سختتر...
نصر پارسه -
پیام روشن تاجگردون؛ کلمات چهره استان را میسازند ،مراقب باشید
یادداشت مخاطبان -
غرق در فضای مجازی، زنگ خطر برای سرمایه انسانی آینده استان/نیاز فوری به برنامهریزی اجتماعی
مریم پارسا -
بویراحمد؛ میراثی که باید پاسدارش بود
غلامرضا تاجگردون -
«گفتگو به جای کنترل»
مهرزاد شریفی پور -
اگر به دنبال گوش شنوا هستید ابتدا به ساختار حکمرانی استان توجه کنید
محمد مسلمی -
وقتی قدرت ملی در تقاطع تعصب محلی متوقف میشود!!؟؟
محمد مسلمی -
مطالبهگری با احترام؛ نه هیاهو
علی سینا رخشنده مند -
پیراهن عثمان به تن بهرامی نمیرود
محمدرضا بشارتی
-
شریعتی: تلاش کردم صدای فرودستان و بیصدایان باشم/ تاریخ را با دید انتقادی و فارغ از نگاه ایدئولوژیکی بخوانید/ روایت وقایع ۱۹شهریور تا ۱۹ آبان گچساران/ فیلم
-
اختصاص 5 میلیارد برای تخریب و بازسازی ساختمان شهرداری دهدشت
-
وضعیت اسفناک جاده روستایی « امامزاده نورالدین(ع) » کهگیلویه/ وعده هایی که قرار نیست عملی شوند!/+فیلم
-
«پل چهارم بشار یاسوج» همچنان در پیچ و خم وعدهها
-
آفت پروانه سفید برگخوار درختان تنومند زاگرس را به زانو در میآورد / ابتلای ۶۰ هزار هکتار جنگلهای کهگیلویه به آفت
-
روایت کوتاه اَفتونیوز از زندگی پر مشقت مادر دهدشتی و دو فرزند معلولاش
-
حال و روز جنگل های زاگرس خوب نیست/ امکان زادآوری درختان آن را به صفر رسیده است/قُرق بانی منطقی نیست
-
حمله ملخ ها به روستای« جلاله» / ماجرا چیست؟
-
خانههای دولتی دهدشت در قُرق یک لیست ۳۰ نفره/ راه و شهرسازی کهگیلویه آییننامه تخلیه منازل سازمانی را مطالعه کند
-
آخرین اخبار از بیماری تب مالت در دیشموک
نظرات ارسالی 1 نظر
درود عالی و آموزنده بود. افسوس که انوشیروان دوران فقط مجیزگو می خواهند و دور و برشان را متملقین پر کرده اند. امیرکبیر ها و بزرگمهرها یا زندان یا در غربتندیا در گوشه عزلت تحت فشار و تهدیدند که اگر از زبان جغد و ویرانه خواندن مملکت چیزی گویند سرشان پای دار یا جایشان زندان است. همانطور که در استخر ..
پاسخ