-
«قلندرِ مستطیل سبز»
محمد زرین -
«قلندرِ مستطیل سبز»
محمد زرین -
تمجید بزرگان فوتبال یاسوج از بزرگمرد تاریخ فوتبال استان
یادداشت مخاطبان -
مردمآزاری با چند عدد قرص
پیام واحد -
اسطوره اخلاق فوتبال را دریبل کرد
سعید بخشوده -
تیمی که نیدرخشه استقلال دهدشته؛ قلندر خاموش شد، حماسه به ابدیت پیوست
بهنام عکاشه -
زاگرس، ستونفقرات ایران را نشکنید
وحید سیدیپور -
آموزش و پرورش وزیر دانا میخواهد نه سرباز رادان!!
علیرضا کفایی -
در سوگ قاضی تنها؛ سیدعیسی حسنی
علی ضامنی پور -
تحلیلی از عملکرد و سیاست های تاجگردون در بستر پلتفرم های مجازی
یعقوب درویشیان
خانم معلّمها و آقا معلّمها
تازه آن تُف زمانی بر من نثار شد، که توسن تورّم اینگونه لگام پاره نکرده بود که نیاز به مهار یابد؛ خدا به داد خانممعلمها و آقامعلمهای این روزگار برسد!

اَفتونیوز| محمد علی فیاض بخش در یادداشتی نوشت، سالها پیش در اواخر دههی شصت در خیابان به یکی از معلمان دوران دبیرستانم برخورد کردم؛ بلندقامتی نستوه، آزاده و اهل فکر، که در همان زمان تدریس، برازندهْمعلمی بود در این اوصاف. این روزها در سالخوردگی و خانهنشینی سر میکند- عمرش دراز باد.-
مرا که دید، نه گذاشت و نه برداشت و با غیظی آشکار گفت: «به شماها هم میتوان گفت شاگرد!؟» دستپاچه شدم و گفتم: «استاد! چه خطایی از ما سر زده!؟» گفت: «در حق من نه، بیا بنشینیم گوشهای تا بگویمت»؛ و ادامه داد: «آقای….را یادت هست»؟ «گفتم: آری؛ مرحوم شدند؟» گفت: «کاش خبر مردنش را برایت میآوردم؛ نه، بشنو….»
آقای….در همان دوران تدریس، سالخوردهمردی بود با موهای انبوه و ابروان و سبیل پرپشت سپید؛ و یکی از دروس پایه و تخصصی را مثل آب خوردن تدریس میکرد. بچهها آن زمان میگفتند: بیدست درس میدهد!»؛ یعنی بدون دست و پا زدن؛ اینقدر مسلّط.
آقا معلم اوّلی روی نیمکت کنار خیابان ادامه داد:
«روزی آقای….را در گذری دیدم؛ کیسهای توبرهمانند در دست و درونش شیئی سنگین. گفت: فلانی! میخواهی بدانی این چیست؟ و توبره را باز کرد؛ یک آبمیوهگیری برقی مستهلک. گفتمش: لابد میبری برای تعمیر. گفت: نه؛ این آخرین تکهی ارزشمندی است که در خانه برایم ماندهبود؛ میبرمش سمساری برای گروگذاری؛ بلکه با پولش زخمی از زندگیام را در دوران بازنشستگی مرهم گذارم.»
رفتم در دوران پرشور دبیرستانی، با آن آقامعلمها، که وجداناً یک تار موی اصل در سر و ریش و سبیلشان قیمتیتر بود از سرهایی آشفته با گیسوی به بدل کاشتشده؛ و گذشت آنچه گذشت.
…سر به زیر افکندم. آقا معلم رکتر و بیپرواتر از آن بود که مراعات خجالتم را بکند، و حق داشت. گفت: «میدانی که من از مال دنیا بینیازم؛ اما تُف به شما شاگردانی که از حال و روز این معلمهاتان بیخبرید.»
تازه آن تُف زمانی بر من نثار شد، که توسن تورّم اینگونه لگام پاره نکرده بود که نیاز به مهار یابد؛ خدا به داد خانممعلمها و آقامعلمهای این روزگار برسد!
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 کشف لاشه "کَل" و ۵ گونه پرنده از منزل شکارچی "پادنا"
- 2 احیای مجموعه ورزشی کارگران یاسوج/+تصاویر
- 3 با افت منابع آبی کهگیلویه و بویراحمد تابستان سختی پیشرو است
- 4 ۲۶ هزار معلول تحت پوشش بهزیستی کهگیلویه بویراحمد
- 5 خانواده ۹ نفره گرفتار در ارتفاعات چاروسا کهگیلویه نجات یافتند
- 6 فرماندار گچساران : ۴۰۰ طرح اشتغالزایی در گچساران اجرا میشود
- 7 ۱۷ میلیارد ریال اعتبار در ورزش زورخانه ای کهگیلویه وبویراحمد هزینه شده است
- 8 ۲۳ درصد از نوآموزان کهگیلویه و بویراحمد تاکنون مراجعه نکردند
-
سرپرست مدیریت فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج منصوب شد
-
مدیر فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج تغییر کرد+ عکس و سوابق
-
انتقاد شجاعپوریان از تشریفات بیجا در مراسمهای عزا/ آیینهایی که تسلیبخش نیست
-
نوستالوژی فوتبال دهدشت در دهه 60
-
دلنوشته رئیس سابق دانشگاه علوم پزشکی استان در سوگ زنده یاد «قلندر سخن سنج»/ زمین سبز دیگر جای خالی تو را حس میکند
-
«قلندری» که سخن میسنجید
-
واگذاری معادن کهگیلویه و بویراحمد با شرط فرآوری
-
قیمت جدید شن و ماسه در کهگیلویه و بویراحمد اعلام شد
-
هزینه ماهانه ۴۰۰میلیارد تومانی تأمین اجتماعی کهگیلویه و بویراحمد
-
۱۸۷۷ میلیارد تومان از اعتبارات سال گذشته کهگیلویه و بویراحمد هنوز جذب نشده است
نظرات ارسالی 1 نظر
آن تف نثار مسوولان ریاکار تصمیم گیر باد که فقط زبانند و زبان و زبان نفت و گاز و خاک و آب مملکت رو می فروشند و همچنان بر گرده مردم ستم کشیده سوارند جناب دکتر همه تحت فشارند معلم بیشتر و بیشتررررررر درود بر شما که این روایت تلخ رو به گوش خوانندکان رساندی
پاسخ