-
از نقد تا اقدام؛حلقه گمشده مدیریت در چرام
حسن کریمی -
تفنگ و فرهنگ
حافظ یعقوبی -
شهامت اهل واسطه گری و فریبکاری نیست
موسی اخلاقینسب -
«غلامرضا پناه» از دریچه روانشناسی رهبری؛ تحلیل یک مدیر تحولآفرین با تکیه بر نظریههای سرمایه
عنایت شیخی -
مردم آزاری با قولهای ورشکسته دولتها و مدارس غیرانتفاعی
پیام واحد -
رشد بی رویه و بی ضابطه مدارس غیر انتفاعی
رضا حیدری -
موحد، تناقضات بین عمل و جایگاه نمایندگی مردم
علی صاحبی -
حملات به بهرامی؛ ناآگاهی یا انتقامجویی سیاسی؟
یادداشت مخاطبان -
آقای بهرامی! جوان کهگیلویه و بویراحمدی کمفرصت است، نه کمهنر
بویار پارسه -
از همدلی تا امید آفرینی؛ روایت هفته دولت ۱۴۰۴ در کهگیلویه وبویراحمد
ادریس کشاورز
شاعران و جنبشهای اجتماعی

فیض شریفی (منتقد و پژوهشگر ادبیات) یکی از ویژگیهای شعرهای شاعران نيمايی و حتا شاعران بزرگی چون فردوسی، سعدی، مولوی، حافظ و بیدل، تعهد و مسئولیت در قبال فرهنگ و مردم ستمدیده بود و اتفاقا یکی از ویژگیهای اشعار مخالفان نيما و قلههای جهان این است که آنها تعهد و مسئولیت را دربست در طاقچه گذاشتهاند. یک نظر مختصر بیندازید به هوشنگ ایرانی، تندرکيا، موج نو، شعر دیگر، شعر ناب، شعر دیگر، شعر حجم، شعر متفاوط(ط) شعر پلاستیک (تجسمی) و پسامدرن که همه، از بیخ و بن تعطیلاند. مجموعه این موجها و جریان ها به لونی سر در آخور عرفان پسان دارند و به انديشههای پیشان و مدرن توجهی ندارند. برخی از این موجها فکر میکنند شعر سورئال میگویند، برخی فکر میکنند پدیدارشناساند، چون در عرفان ایرانی مبلغی نگاه متافیزیکی هست و چون در پدیدارشناسی مقداری ذهنیگرایی هست، اینها به دلیل آن که متهم به عقبماندگی نشوند به هر حشیشی متوسل میشوند که بر عناصر فرهنگ جدید خود را متصل کنند. يدالله رؤیایی در نامه ای به برادرش، مظفر نوشته بود: در هنگام سرودن دفتر شعر «لبریخته ها» در چاه سياهی گیر کرده بودم، دنبال «او» و «هو» بودم که بیاید مرا برهاند. (نقل به مضمون) اکثر قریب به اتفاق یا قریب به غیراتقاق این شاعران صوفی و پشمینهپوش بودند و مثل عرفای زمان مغول بر این انديشه بودند که «دفتر صوفی سواد و حرف نیست/جز دل اسپید همچون برف نیست.» اینها معمولا در فکر چاپ کتاب خود نبودند، در فکر تزکیه نفس بودند و در عالم هپروت سیر میکردند و حتا حاضر نبودند مانند مولوی «بر قصر خاقان قی کنند.» در شعر مولوی به خصوص در غزلیات شمساش، یک روح حماسی و معترض از دل اشعار عرفانیاش موج میکوبد که «جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او» یا «شیرخدا و رستم دستانام آرزوست.» اما در شعر شاعران موج ناب و حجم و دیگر، خبری از این تعهد مولانایی هم نیست. اغلب این شاعران به جز هوشنگ چالنگی، افتخار میکنند که به تعهد اجتماعی و سیاسی دل نمیبندند و برای آن، احترامی قائل نیستند. این حرفها را این جماعت در حالی میزنند که کتابهایشان را ارشاد چاپ میکند و تعدادی از این افراد از ارشاد اسلامی حقوق میگیرند. اگر تعهد اجتماعی و سیاسی بد است، باید دوجانبه باشد چون ارشاد اسلامی هم بدون سیاست نمیتواند وجود خارجی داشته باشد. این شاعران وقتی از امور اجتماعی و سیاسی چیزی نمیگویند، دقیقا میخواهند از چه بگویند؟ میخواهند از لب و لوچه و سر و سينه معشوق و کممحلی یار در این دیار سخن بگویند؟ یا میخواهند کلامی فلسفی بر لب بیاورند و مثل یک روشنفکر مأیوس بگویند چرا من به این دنیا آمدهام؟ به کجا میروم؟ من مثل یک لاکپشت در تالاب گیر کردهام، من چه کنم؟ مرگ نزدیک است، کاش جانم بهدر رود و این جهان را به اهلش بسپارم. اغلب این شاعران و نویسندگان طلبکار عمدتا برای آنکه سلسله اعصابشان را ترمیم کنند، به دود و دم بنگ و علف و ماری جوانا و مواد مخدر رو میکنند و آن پس شعر میگویند، شعرهای خوبی هم میگویند، داستانهای خوبی هم از عوالم خواب و بیداری مینویسند ولی اینها وقتی به عالم واقع روی میکنند، یک سطر هم در آستین ندارند و نمیتوانند بنویسند. خب، گاهی خوانندگان، از خواندن شعر اینها اقناع میشوند، اینها گاهی شعرشان، راح روح و مرهم دل مجروح می شود. اینها گاهی آقای «هامون»، «آقای گاو» و «آقای هالو» می شوند. روشنفکر مأیوس و مفلوکی که منجی خودش هم نیست چگونه میتواند کسی را نجات دهد؟ در این روزها هنوز جوانان نيما و «آی آدمها» را میخوانند، هنوز «وارطان سخن نگفت» و« نازلی» شاملو و اشعار دیگر او و سياوش کسرایی، حمید مصدق، اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، م. سرشک، سايه، حتا نصرت رحمانی و سیدعلی صالحی را میخوانند: «هرشب ستارهای به زمین میکشند و باز/ این آسمان غمزده غرق ستارههاست...» (کسرایی) «من اگر ما نشوم تنهایم/ تو اگر ما نشوی خویشتنی/ چه کسی میخواهد من و تو ما نشویم/ خانه اش ویران باد...»(حمید مصدق) «ای گروهی برگ چرکین تار و چرکین پود، یادگار خشکسالی های گرد آلود/یک جوانه ارجمند از هیچ جاتان رست نتواند...» (اخوان ثالث) «در لحظهای که باید باید باید مردی زیر چرخهای زمان له شود/ مردی که زیر درختان خیس میگذرد ...»یا «چرا محله کشتکارگاه کاری نمیکند/ چرا آنها که خاک باغچه خونی است...کاری نمیکنند...» (فروغ فرخ زاد) «آن عاشقان شرزه که با شب نزیستند/رفتند و شهر خفته ندانست کیستند...( م. سرشک) «چه جای گل که درخت کهن ز ریشه بسوخت/ از این سموم نفسکش که در جوانه گرفت» (ه. ا .سايه) «ما اتفاقی هستیم که افتادهایم .../دیگر از چترها هم کاری برنمیآید ...» یا «من از تبار خو ام نه خاک و خاکستر ...» یا«دهان پرنده را مبند با بالهايش آواز می خواند/ دهن شاعر را مبند...(نصرت رحمانی) «رودر روی تو ايستادهام شليک نکن/ تفنگات را سروته نشانه گرفتهای» (سید علی صالحی). مدعیان هنر برای هنر یک قرن است که میگویند فقط هنر محض است که میماند اما اکنون بیش از نیم قرن است که کسی شعر آنها را نمیخواند چون شعر آنها از نگاه انسانی تهی شده است؛ چون اینها شعرشان را برای دوستانشان میگویند اما حتا دوستانشان عمدتا شعر اینها را نمیخوانند.
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 هفت هزار تن بذر اصلاحشده برای کشت پاییزه در کهگیلویه و بویراحمد تامین شد
- 2 ۹ درصد جمعیت کهگیلویه و بویراحمد سالمند است
- 3 رشد ۶ برابری کشفیات ماینرهای غیرمجاز در کهگیلویه و بویراحمد
- 4 قاچاقچی لوازم دندانپزشکی و موبایل در یاسوج نقره داغ شد
- 5 خرید و ذخیرهسازی گندم در کهگیلویه و بویراحمد بیش از ۶۰ درصد کاهش یافت
- 6 معاون جدید پیشگیری از جرم دادگستری کهگیلویه و بویراحمد منصوب شد
- 7 تقدیر و تشکر خانواده «شهید ایزدپناه» از ابراز همدردی مردم
- 8 متلاشی شدن باند حفاری غیرمجاز در یاسوج/ یک تبعه بیگانه دستگیر شد
-
پیشرفت طرح پلیاتیلن سنگین شرکت صنایع پلیمر گچساران به مرز ۵۰ درصد رسید/ آمار اشتغال در این طرح از ۸۰۰ نفر عبور کرد
-
مهر تایید قلعهنوعی بر عملکرد فوتبالیست هماستانی/ «کسری طاهری» به تیم ملی فوتبال دعوت شد
-
فاصله توسعه ای گچساران با کهگیلویه؛ مدیریت زنان یا فاصله بین دو طرز تفکر؟
-
شلیک به زندگی در مراسم شادی/ تیراندازی حین یک عروسی کشته و زخمی برجای گذاشت
-
سیمان سفید تنگ سپو؛ پروژهای ۱۸ ساله که در حسرت تحقق ماند
-
شکار غیرمجاز شبانه با سگهای آموزشدیده در کهگیلویه و بویراحمد
-
وزیر میراث فرهنگی/تفویض اختیار حوزه میراث فرهنگی و گردشگری به استاندار
-
مطالبه عجیب موحد از وزیر میراث فرهنگی/ منجی کهگیلویه باشید!
-
مدیران اینستاگرامی؛ خدمت یا نمایش؟
-
ذبح منافع عمومی به جای منافع شخصی/ مدافعین معاون استاندار دنبال چه چیزی هستند؟
نظرات ارسالی 0 نظر
شما اولین نظر دهنده باشید!