-
واکنش فعال اجتماعی به خبر شکایت موحد از وزارت نفت/ چه اتفاقی برای امید و اعتماد عمومی میافتد؟!
رفعت کاظمی
-
پشت پرده حاشیه سازی ها علیه هلال احمر کهگیلویه و بویراحمد/ لطفا ما را متفاوت ببینید
محمد رخ فیروز
-
آقای استاندار زمان خداحافظی فرا نرسیده است؟
محمد نجفی نژاد
-
یاسوج فاقد المانهایی با موضوعات ادبی و فرهنگی است
یادداشت مخاطبان
-
سعدی؛ جامعهشناسی شاعر
امراله نصرالهی
-
از زندگی تا مرگ؛ در سوگ برادر/ «جمال» همه دار و ندار ما بود
محمد طاهر اکوانیان
-
انتخابات در کهگیلویه و مسئولیت جامعه (قسمت دوم)
نوروز پرندوار
-
استاندار؛ تنگ پیرزال؛ سقوط مرگبار
حسین بویراحمدی اصل
-
صبر استراتژیک جمهوری اسلامی نباید نقطه ضعفی در قبال دشمن باشد
سید علی کشاورز
-
سکوت برهها، زوزهی مرگ/ فاجعهی مدیریتی یا خطای انسانی؟؟!
یعقوب درویشیان
- آخرین اخبار از بیماری تب مالت در دیشموک
- امید معتمدی: شعر من زاییده «عشق» و«تنهایی» است/ اعتقادی به انتخاب اسم برای اشعارم ندارم/ با نوشتار زبان لری به دستورالعمل دستور فارسی مخالفم
- کاسبی با سلامت شهروندان با کلینیکهای غیرمجاز در یاسوج/ به نام زیبایی به کام سودجویان
- ابتلای بیش از ۴۰ نفر از اهالی روستای«رودریش» به یک بیماری/ «دیشموک» در تسخیر « تب مالت»
- عشایر «دیلگون» بویراحمد خطاب به مدیرکل امور عشایر استان/ آقای «آذرفر» جادههای ما توجه میخواهند
- بلوطهای بخش پاتاوه ایستاده جان میدهند/ منابع طبیعی کهگیلویه و بویراحمد کجاست؟
- جوانان کهگیلویه وبویراحمدی در گیرو دار مشکلات ازدواج
- تلههایی که در کهگیلویه و بویراحمد جان میگیرند
- عکس| خورشیدگرفتگی آمریکای شمالی از نگاه ایستگاه فضایی بینالمللی
- ساخت سد، آری یا خیر؟
نگاهی به اشعار حسین پناهی /جدال با سوال
اَفتونیوز _ «ما بدهکاریم/به کسانی که صمیمانه ز ما پرسیدند/معذرت میخواهم، چندم مرداد است؟/و نگفتیم چون که مرداد/ گور عشق دل خون رنگِ دلِ ما بوده است.»
در مصاحبهای از کارل گوستاو یونگ پرسیدند: به خداوند ایمان دارید؟ او در جواب گفت: چیزی به نام ایمان و اعتقاد وجود ندارد. من پدیدهها را میبینم و انتخاب میکنم. من خدا را میشناسم. از تمام پدیدهها. من نیازی به ایمان ندارم. من او را میشناسم.
حسین پناهی در قسمتی از گفتوگوی من و نازی به همین سوال اینگونه پاسخ میدهد: «خدا تو جوونه انجیره/خدا تو چشم پروانه است/وقتی از روزنه پیله اولین نگاهشو به جهان میندازه/خدا بزرگتر از توصیف انبیاست/بام ذهن آدمی، حیات خانه خداست/خدا به من نزدیکه، همین قدر که تو از من دوری».
آنچه برداشت من است، فلسفه فکری حسین پناهی چیزی بین فلسفه ذهنی و عینی است. «من حسینم/پناهیام/خودمو میبینم/خودمو میشنفم/تا هستم جهان ارثیه بابامه/سلاماش و همه عشقاش و همه درداش، تنهاییاش/وقتی هم نبودم مال شما».
و جایی دیگر میگوید: «چشمای من آهن انجیر شدن/حلقهای از حلقه زنجیر شدن/عمو زنجیر باف، زنجیرتو بنازم/چشم من و انجیرتو بنازم».
یا جایی دیگر: «تو به من خرابهای نشون بده/ تا من جای مارمولکشو تعیین بکنم». هر چه هست اما اینکه پناهی در جنگ با «سوال» خود را مغلوب میبیند، جای شکی ندارد. او مقصر همه چیز را سوال میداند.
«ما چرا میبینیم؟/ما چرا میفهمیم؟/ما چرا میپرسیم؟». این ما چرا میپرسیم، آخر ماجرا خود سوال از سوال است. یعنی هم پرسش را و هم چرایی پرسش را باهم نگاه میکند. او حجت را البته در جایی دیگر تمام میکند و تاکید میکند:
«نه نترس/کافر نمیشوم هرگز/زیرا به نمیدانمهای خویش ایمان دارم». او نمیداند و میداند که نمیداند و هیچ بهتر از این نیست. حسین پناهی برای «تمبون کانت کِش را تجویز میکند».
هگل را «با پول گوشوارههای نازی و عینک ته استکانی خودش عمل کرد رفت پی کارش»، مارکس را کسی میداند که به جای ارزن «تخم مرغ به خورد مرغا میداد.
خودشو با ارسطو طاق میزنه، چون ارسطو هم «آدم بود/دندون داشت/تو خونش آهن داشت». حسین پناهی مجموعهای از سوالات بیپاسخ است. مجموعهای از سوالاتی که به قول خودش خط بین زندگی نرمال و آنرمالش بود.
«یادمه قبل از سوال/كبوتر با پای من راه میرفت/جیرجیرك با گلوی من میخوند/شاپرك با پر من پر میزد/سنگ با نگاه من برفو تماشا میكرد/سبز بودم درشبِ رویش گلبرگ پیاز/هاله بودم در صبح گِرد چتر گل یاس/گیج میرفت سرم در تكاپوی سر گیج عقاب/نور بودم در روز/سایه بودم در شب/خود هستی بودم/روشن و رنگی و مرموز و دوان». او معتقد است «منِ عفریته مرا افسون کرد»، و زیباترین تعبیر ممکن را از هستیِ پیش از سوال و ظهور عفریتهای به نام «من» در شعر بالا بروز میدهد.
برای همین است که میخواهد برگردد به کودکی.
او تنها پناهگاه خودش را در کودکی و پیش از ظهور «سوال» و «من» میبیند.
صحبت در مورد پناهی بسیار است و موشکافی آثار او همان قدر که لذتبخش است، در عین سادگی و حلاوت کلام، سخت و گمراهکننده نیز هست.
حسین پناهی شاعر بود؛ شاعری که نهادش را میشناخت و در عین حال هیچ جا جز در نمیدانمها با قطعیت چیزی نگفت. او همولایتی من بود و این در درک آنچه از سر گذراند، مکانها و دلایلی که میخواهد به کودکی برگردد به من کمک شایانی میکند.
«من باید برگردم/تا تو قبرستون ده غش غش ریسه برم/به سگ از شدت ذوق،سنگ کوچیک بزنم/توی باغ خودمون انار دزدی بخورم/وقتی که هوای حلوا کردم با خدا حرف بزنم/آخه! تنها من میدونم شونه چوبی خواهرم کجا افتاده/کلید کهنه صندوق عجایب لای دستمال کدوم پیرزنی پنهونه/راز خاموشی فانوس کجاست؟/گناه پای شل گاو سیاه گردن کیست/چه گلی رو اگه پرپر بکنی شیر بزت میخشکه/من باید برگردم تا به مادرم بگم من بودم که اون شب شیربرنج سحریتو خوردم/تا به بابا بگم باشه باشه، نمیخواد کولم کنی/گندوما رو تو ببر، من به دنبالت میآم/قول میدم که نشینم خونه بسازم با ریگ دنبال مارمولکا نرم تا اون ور کوه/من میخوام برگردم به کودکی/من میخوام برگردم به کودکی».
اینها برای کودکیست و کودکی یعنی قبل از سوال. قبل از بروز من.
و مسئله این است که حسین پناهی تا مرز کودکی و سوال برگشت و به کودکی نزدیکتر از همیشه شد و بعد از دنیا رفت. گواه این مسئله اشعار و بازیهای بداهه او در فیلمهای مختلف است.
حسین پناهی آدمی را این گونه تعریف میکند: «آدمی صندلیِ سالنِ مرگِ خودشه»، و هیچ تعبیری زیباتر از این ندیدهام.
او در چهاردهم مرداد سال هزار و سیصد و هشتاد و سه برای همیشه چشم از جهان گشود و بر خلاف خواسته قلبیاش که خواب ابدی در دژکوه بود در قبرستان سوق و با فاصله از دیگر مردگان به خاک سپرده شد. «چه مهمانان بیدردسری هستند مردگان/نه به دستی ظرفی را چرك میكنند/نه به حرفی دلی را آلوده/تنها به شمعی قانعند و اندكی سكوت».
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 افزایش ۲.۷ درصدی ثبت تولد در کهگیلویه و بویراحمد در سال گذشته
- 2 افزایش چشمگیر داوطلبان جمعیت هلال احمر کهگیلویه وبویراحمد
- 3 دو عنوان برتر هلال احمر استان در یک جشنواره مهم ملی
- 4 رئیس جهاد کشاورزی استان: ریشهکنی تب مالت یک عزم ملی میخواهد
- 5 صحبت های معاون بنیادشهید کشور در یاسوج
- 6 اطلاعیه اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری کهگیلویه و بویراحمد در خصوص آتش زدن مزارع و باغات
- 7 تیمارداری و رهاسازی ۶ بهله پرنده نادر با صورت قلبیشکل
- 8 ۴ میدان گازی در استان کشف و پلمپ شده است
- در حادثه غرق شدن «سبحان» کنار خانواده داغدیده او هستیم/ این واقعه تلخ « نوع دوستی» مردمان زاگرس را یادآوری کرد
- ۱۱۸ کلاس درس تا مهرماه در کهگیلویه و بویراحمد آماده تحویل است
- بعد از انتخابات دیداری با شما نداشتم که درخواست تغییر مدیران را بدهم/ با طرح این موضوعات به روان مردم آسیب نزنید!
- صحبت های جدید نماینده کهگیلویه در خصوص پتروشیمی چرام، سد آبریز و محور لنده _ تشان/ تذکر موحد به مدیران چرامی چه بود؟
- دیگران حق تعیین تکلیف برای مدیران را ندارند/ ما جوابگوی افراد بیرون از دولت نیستیم
- مدیرکل تعاون روستایی استان: اگر انحرافاتی در توزیع آرد وجود دارد مردم گزارش دهند
- قول«محمد بهرامی» به مردم زیلایی چه بود؟
- ۵۸۰ معلم در سال جاری استخدام خواهند شد
- شکایت مالک باشگاه اتحاد کهگیلویه از مسولان و نماینده/ همه وعدههایتان توخالی بود
- بنده تاب و تحمل انتقادات را دارم اما مدیران مان را تخریب نکنید
نظرات ارسالی 0 نظر
شما اولین نظر دهنده باشید!