یادداشت
گفتگو و گزارش

تاریخچه شکل گیری گچساران از زبان یکی از اولین ساکنان/قسمت اول

تاریخچه شکل گیری گچساران از زبان یکی از اولین ساکنان/قسمت اول
در گفت و گویی تخصصی با یکی از اولین ساکنان شهرستان گچساران راجع به نحوه شکل گیری این شهرستان، محل گچساران قدیم، ساکنان اولیه گچساران مطالبی را به نقل از آقای تراب دره شوری از اولین ساکنان و ورزشکاران این شهرستان بیان میکنیم. در قسمت اول به معرفی راوی آقای دره شوری پرداختیم و از وی خواستیم به اختصار خود را معرفی کرده و رزومه خود را بیان کند. بسم الله الرحمن الرحیم تراب دره شوری قشقایی هستم. پدرم ایپگلو و مادرم جانبازلو است متولد ۸ خرداد ۱۳۲۶ .   هم اکنون عازم گچساران سابق یا گچ کوراوغلی یا بابامحمد هستم تا مطالبی را در مورد گذشته های نه چندان دور گچساران به اقای سعید کاویانی و توضیح بدهم. باید عرض کنم که بنیان گچساران سابق بوسیله ترک ها بنا شده و ما بعنوان ساکن این منطقه هستیم و نه مقیم. بنده ورزش را از ۱۳۳۳ در گچساران سابق آغاز کردم. ان زمانها دور میدان می ایستادم و ورزشکارهای خوب، باشخصیت و بزرگ شرکت نفتی، از جمله اقای شاپور زنگنه فرج هوشیاری، علی بلوکی، الله وردی طاهری، شهابی و قره خان بلوکی و خیلیهای دیگر که در ورزشگاهی بنام باجگاه که اول ورودی گچساران سابق بود، فوتبال بازی می کردند و من به اصطلاح امروزی توپ جمع کن انها بودم. عصرها با این اقایان باجگاه می رفتم و بازیشان را تماشا می کردم.   بعد از ان به ورزش علاقمند شدم و خیلی می دویدم. ان زمانها ۴ و ۵ ابان، انگلیسیها در این منطقه جشن می گرفتند. یادم می اید ۴ ابان ۱۳۳۴ در مسابقات دوومیدانی گچساران جایزه گرفتم.   سال ۱۳۳۹ به اب شیرین آمدم و تا کلاس ۶ ابتدایی در دبستان منوچهری اب شیرین درس خواندم. رییس مدرسه هم اقای مظفری و پسرش بنام مهران با من همکلاسی بود. ما معلم ورزشی داشتیم بنام زنده یاد اقای منوچهر بهرامی که دو تیم دست دو و دست سه بنام های مشعل و دانش تدارک دیده بود و من در تیم دانش بازی می کردم.     بعد از ان به دوگنبدان فعلی (جاوالون، کانون سرا) منتقل شدیم و کلاس هفتم را آنجا خواندم. از کلاس هفتم به بعد اقای منوچهر بهرامی مرا راهنمایی کرد و به من پر و بال داد و باعث شد که به ورزش و فوتبال علاقمند بشوم. در دبیرستان که درس می خواندم برای تیم منتخب دبیرستان تا سال ۱۳۴۱ بازی کردم و برای تیم منتخب کاندید شدم که ان زمان کلونی میگفتند.       یادش بخیر من و دوست صمیمی ام اقای الله بخش بهرامی، همزمان با ورزش در دوگنبدان فعلی، در اکثر شهرستانهای همجوار از جمله اهواز، آبادان، مسجد سلیمان آغاجری گناوه و گاهی شیراز بعنوان منتخب و یار کمکی میرفتیم و هر دو در پست دفاع بازی می کردیم. تا سال ۱۳۴۵ انتخابی کشوری شد و ما عازم اهواز شدیم و نائب قهرمان شدیم. ان زمان چون بازیکنان قدرتر از من بودند من بازی نکردم؛ اما تیممان دوم شد و من هنوز مدالش را دارم.   من فقط بخاطر ارامش و سلامت روحی و روانی خودم ورزش می کردم. خانم بنده مدالهای مرا در معرض دید قرار داده و هر عزیزی می بیند افسوس می خورد. در منطقه گچساران خیلیها برای تشکیل تیم از من دعوت کردند، اما ۱۳۳۹_۴۰ به کمک اقای الله بخش مسعود نیا در اب شیرین تیم پاس را تشکیل دادم که هنوز هم فعال است. بازیکنان خوبی، مثل اقای فردوس اشکبوسی، اقای فرامرز فرامین، لهراسب ابراهیمی و خیلی از عزیزان دیگر که تیم اب شیرین را تشکیل دادیم و تمام دوره ها هم قهرمان بودیم. ماهی پنج قران هم آبونمان و حق عضویت می دادیم. جامهایی که برگزار می شد، جامهای درون شهرستانی بود یا استانی؟ خیر در ان زمان استانی وجود نداشت و جامها درون شهرستانی بود. یک فرمانداری کل بود بنام کهکیلویه و نه کهکیلویه و بویراحمد. اگر لباس ورزشی مرا زمانی که نائب قهرمان اموزشگاههای کشور در تبریز شدیم ببینید، ما بعنوان تیم کهگیلویه شرکت کرده بودیم و یادم می آید که اسم ما را نمیتوانستند درست تلفظ کنند و میگفتند گل و گیوه. اگر اشتباه نکنم، ۱۳۵۹ یا ۶۰ بود، فرمانداری کل را با مرکزیت یاسوج اعلام کردند و تیمسار علیزاده فرمانده کل ان زمان بود که به یاسوج منتقل شد و من هم یاسوج رفتم و در یاسوج هم من و آقای بهرام لرکی تیم زاگرس یاسوج را تشکیل دادیم. زمانی که من برای تیم منتخب بازی می کردم و همزمان هم تیم پاس اب شیرین را داشتم، تیم منتخب محسن ازاد برقرار شد که مدتی بعد منحل شد و تیم شاهین جایگزین ان شد و من برای تیم شاهین هم بازی کردم. من بدلیل علاقه زیادی که به این تیم و بازیکنانی چون همایون بهزادی، مهراب شاهرخی، حمید جاسمیان، پرویز دهداری، حمید شیرزادگان و بقیه عزیزان که هم برای تیم شاهین و هم تیم ملی بازی می کردند داشتم، نام پسر بزرگم را شاهین گذاشتم. خلاصه بعد از اخذ دیپلم راهی خدمت سربازی و از این تیمها جدا شدم. البته قبل از این که خدمت بروم تیم پرسپولیس بعد از انحلال تیم شاهین در همین گچساران بنیان گذاری شد و من بعنوان دفاع برای پرسپولیس همراه اقایان برزو نظرپور، اقای قاسمی و خیلی از عزیزان دیگر. بازی کردم. دلیل انحلال تیم شاهین هم این بود که با سرمربی، رئیس هیئت فوتبال و سرپرست تیم درگیر شدند. چند سال سابقه عضویت در تیم شاهین داشتید؟ ان زمانها مثل امروز نبود که با بازیکنان قراداد ببندند. مثلا من بعنوان کاپیتان تیم پاس، وقتی می دیدم تیم شاهین به من نیاز دارد وارد میدان می شدم و برایشان توپ می زدم. ان زمان تیم استقلال بنام تیم تاج شناخته می شد، نیاز به بازیکن داشت، من و دوستان می رفتیم و تقویتش می کردیم. ما در کل متعلق به یک تیم خاص نبودیم اما بنده بعد از انحلال شاهین برای پرسپولیس بازی کردم. وقتی که پرسپولیس پایه گذاری شد، ارام آرام تیمهای شهرستانی منحل شده و تبدیل به تیم پرسپولیس شدند. مثلا در همین گچساران اقای مهندس صفی خانی، باشگاه پرسپولیس را افتتاح کرد و من در تیم پرسپولیس گچساران بازی کردم تا زمانی که خدمت سربازی رفتم. خدمت سربازی هم در پادگان فرآباد ساری بودم که همانجا هم یکی از افسران فوتبالیست بود و وقتی که متوجه شد من فوتبالی هستم از خدمت معافم کرد. اخرین بازی که من بعنوان بازیکن توپ زدم، سال ۱۳۵۱ و بین دو تیم پرسپولیس امیدیه و پرسپولیس گچساران در همین مکان که الان استخر شرکت ملی نفت (کنار مسجد رسول اکرم) واقع شده، برگزار شد که یک به هیچ بازی را بردیم. بنده بعد از ان بازی، ازدواج کردم و فوتبال حرفه ای را کنار گذاشتم و در اداره کشاورزی استخدام شدم. تا سال ۱۳۷۰ برای تیم پیشکسوتان بازی کردم اما بدلیل اسیب دیدگی دیگر نتوانستم ادامه بدهم. گزارش: سعید کاویانی
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها