-
«قلندرِ مستطیل سبز»
محمد زرین -
«قلندرِ مستطیل سبز»
محمد زرین -
تمجید بزرگان فوتبال یاسوج از بزرگمرد تاریخ فوتبال استان
یادداشت مخاطبان -
مردمآزاری با چند عدد قرص
پیام واحد -
اسطوره اخلاق فوتبال را دریبل کرد
سعید بخشوده -
تیمی که نیدرخشه استقلال دهدشته؛ قلندر خاموش شد، حماسه به ابدیت پیوست
بهنام عکاشه -
زاگرس، ستونفقرات ایران را نشکنید
وحید سیدیپور -
آموزش و پرورش وزیر دانا میخواهد نه سرباز رادان!!
علیرضا کفایی -
در سوگ قاضی تنها؛ سیدعیسی حسنی
علی ضامنی پور -
تحلیلی از عملکرد و سیاست های تاجگردون در بستر پلتفرم های مجازی
یعقوب درویشیان
لطفاً شکست را بپذیرید!

افتونیوز - فضل الله یاری انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری به پایان رسید و نامزد مورد حمایت نصفهونیمه اصلاحطلبان شکست خورد و دوپله پایینتر از آرای باطله قرار گرفت. اصلاحطلبان که پس از سال 88 و با استفاده از ظرفیتهای مردی بیپروا به نام احمدینژاد به بیرون از ساختار قدرت جمهوری اسلامی پرتاب شده بودند، منتظر کسی بودند که زیر عبای او در این ساختار خود را نگه دارند. آنها با بسیج بدنه مردمی خود در دو انتخابات 92 و 96 به خوبی این کار را به انجام رساندند و حسن روحانی را از جامعه روحانیت مبارز؛ مهمترین تشکل سیاسی مذهبی جناح مخالف، انتخاب کردند و همه اعتبار خود را برای او به میدان آوردند و رئیس جمهورش کردند تا نامزدهای قدرتمند جناح اصولگرا را از رسیدن به صندلی پاستور بازدارند. آنها اگرچه نمیتوانستند چهره شاخصی از جناح خود را از فیلتر شورای نگهبان عبور دهند و از این جهت اقدام آنها از سر ناچاری بود، اما بخشی از استراتژی آنها برای تشفی خاطر، عقدهگشایی و جبران بیاخلاقیهایی بود که هم در دوره اصلاحات(که خود در راس بودند) و هم در دوره احمدینژاد(که از قدرت دور بودند) از سوی جناح راست به کمک برخی محافل غیرقانونی و فراقانونی بر آنها تحمیل شده بود. اما اینک که نامزد مورد حمایت آنها در نمودار انتخابات پایینتر از آرای باطله ایستاده است، سوالاتی پیش روی دارند؛ اول باید از خود بپرسند که چه کردند که بخشی از مردمی که در 25سال اخیر، چهار دوره بیشترین آرا را به سبدشان واریز کردند، این بار رای باطله را بر آنان ترجیح دادند؟ کمی جدیتر به دنبال جواب این سوال بروند که مردمی که با اشاره یک فایل تصویری چند دقیقهای از سران این جناح به صندوقهای رای هجوم میبردند، هم اکنون چه شده است که نزدیک به 30 میلیون نفرشان پشت به همه چیز این انتخابات کردند؟ بدون احتساب وضعیت رد صلاحیتها نقش خود را در این وضعیت بپذیرند. رای نامزد مورد حمایتشان را قاب کنند و توی دفاترشان بزنند روبهروی صندلیشان و با هربار نگاه کردن به آن از خود بپرسند اگر شورای نگهبان نامزدی برایشان نگذاشت، چه اجباری داشتند که با کسی که نامزدشان نبود به میدان بیایند؟ از خود بپرسند چگونه بود که بزرگان عضو تشکلهای رسمی جناحشان تکتک به حمایت از نامزدی پرداختند، اما نتوانستند در یک جمعبندی حزبی به این نتیجه برسند؟ اگر به توان بسیج خود اطمینان نداشتند، چرا نامزدی را مطمئن نکردند که رویشان حساب نکند تا او بهتر و صحیحتر تصمیم بگیرد و وارد یک بازی از پیش باخته نشود و زبان حریف را برای چهارسال و شاید هم هشت سال دراز نکند؟ چرا ابتدا و به صورت منطقی این انتخابات را برای مردم جدی نشان ندادند و در روزهای پایانی با تحرکاتی از سر هیجان و بدون ایده و برنامه به ناگهان شروع به تبلیغ غیرشفاف یک نامزد کردند به گونهای که بدنه رای نمیدانست که آیا نامزد مذکور را حمایت میکنند یا برای بالابردن آمار مشارکت دعوت به انتخابات میکنند؟
هر جوابی برای این سوالات مستلزم پذیرش صریح و بدون تفسیر و تعبیر «شکست» در این انتخابات است. باید بپذیرند که نمیتوانند شکست در این انتخابات را به گردن شورای نگهبان بیندازند. محدودیتهای اعمال شده بر رهبران و فعالان سیاسی این جناح نیز نمیتواند دستاویز خوبی باشد، با وجود این محدودیتها در مواقعی توانستند پیروز میدان باشند. بپذیرند که در پیدا کردن شناخت از جامعه و مهمتر از آن، فهم منویات ذهنی بدنه رای خود و تحولات آنها در سالهای اخیر ناتوان بودهاند. بپذیرند که در فهم طرحها و برنامههای مخالفانشان در ساختار قدرت از مردم کوچه و بازار نیز عقبتر بودند. بسیاری از مردم در یک ماهه گذشته سرنوشت این انتخابات را به وضوح و درجه صحت بالا پیشبینی کرده بودند و آن را اعلام نیز کرده بودند، اما رهبران جناح اصلاحطلب نخواستند یا نتوانستند بشنوند و ببینند. یک شکست دیگر را نیز بپذیرند و آن این که با بدنه رای خود که موتور محرکه تحولات در چند دهه اخیر بوده، صادق نبودهاند و از این رهگذر در موقعیتی قرار گرفتند که بدنه مردمی اصلاحات نیز به خاطر عملکرد سرانش قادر به دفاع از اصلاحطلبی نبودند. شکست را واقعا بپذیرید، نه از سر بزرگواری و ادعای اخلاقی پذیرش شکست، بلکه از سر اذعان به نقش خود در تخریب این سرمایه بزرگ ملت ایران که میتوانست کشور را به ساحل آرامشی برساند. سپس عذرخواهی کنند به گونهای که تلاششان برای جبران این خسارت را آغاز کنند و در مرحله بعد که مهمترین خواسته فعالان سیاسی و اجتماعی در همه این سالها بوده است، دندان طمع خودشان و آقازادههایشان به قدرت را بکنند و دور بیندازند و این نکته مهم و اساسی را بپذیرند که مطمئن باشند در ساختار کنونی جایی ندارند، اما میتوانند در همان چیزی که خود جامعه مدنی میخواندند در کنار مردم موثرتر واقع شوند. بپذیرند که اگر صادقانه در کنار مردم قرار بگیرند، میتوانند چون ققنوسی از خاکستر این شکست نیز برخیزند./همدلی
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 کشف لاشه "کَل" و ۵ گونه پرنده از منزل شکارچی "پادنا"
- 2 احیای مجموعه ورزشی کارگران یاسوج/+تصاویر
- 3 با افت منابع آبی کهگیلویه و بویراحمد تابستان سختی پیشرو است
- 4 ۲۶ هزار معلول تحت پوشش بهزیستی کهگیلویه بویراحمد
- 5 خانواده ۹ نفره گرفتار در ارتفاعات چاروسا کهگیلویه نجات یافتند
- 6 فرماندار گچساران : ۴۰۰ طرح اشتغالزایی در گچساران اجرا میشود
- 7 ۱۷ میلیارد ریال اعتبار در ورزش زورخانه ای کهگیلویه وبویراحمد هزینه شده است
- 8 ۲۳ درصد از نوآموزان کهگیلویه و بویراحمد تاکنون مراجعه نکردند
-
«ضرغامپور بویراحمدی» مدیرکل استاندارد کهگیلویه و بویراحمد شد/ عکس
-
خداحافظ کاپیتان/ گزارش تصویری از مراسم تشییع و خاکسپاری اسطوره فوتبال استان در دهدشت
-
سرپرست مدیریت فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج منصوب شد
-
مدیر فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج تغییر کرد+ عکس و سوابق
-
انتقاد شجاعپوریان از تشریفات بیجا در مراسمهای عزا/ آیینهایی که تسلیبخش نیست
-
نوستالوژی فوتبال دهدشت در دهه 60
-
دلنوشته رئیس سابق دانشگاه علوم پزشکی استان در سوگ زنده یاد «قلندر سخن سنج»/ زمین سبز دیگر جای خالی تو را حس میکند
-
«قلندری» که سخن میسنجید
-
واگذاری معادن کهگیلویه و بویراحمد با شرط فرآوری
-
قیمت جدید شن و ماسه در کهگیلویه و بویراحمد اعلام شد
نظرات ارسالی 0 نظر
شما اولین نظر دهنده باشید!