-
پروژههای کلنگی!؟ چرا هیچ طرحی برای افتتاح در هفته دولت نیست؟/ به بهانه عرایض نماینده کهگیلویه در شورای اداری استان
علی صاحبی -
۱۹ مرداد؛ روزی برای دلسپردگان واژهها
علی سینا رخشنده مند -
روز خبرنگار و شعری از هوش مصنوعی
علی ضامنی پور -
جامعه ای که خبرنگارانش را حفاظت نکند، محکوم به نابینایی است
یادداشت مخاطبان -
برای آنان که صدای دیگراناند
مریم پارسا -
مدیر شایسته کیست؟
یادداشت مخاطبان -
آمارسازی ، پاسخ گریزی، وسکوت در برابر تخلفات گذشته / از استخدام های فله ای تا آمارهای صوری / دفتر آمار، نه دفتر اقدام / وقتی مدیر ارقام، از واقعیت عقب ماند.
ناشناس -
«غلامرضا پناه» ؛ مدیری از تبار بخشندگی
عنایت شیخی -
مردم آزاری به سبک پزشک متخصص
پیام واحد -
آب هست، اما برای دیگران!!!
سعید صفا دوست
چرا دیگر شعر، یک عامل تأثیرگذار در جامعه ایرانی نیست؟

افتونیوز - علی حسینی آیا شعر سیاسی-اجتماعی ایران مرده است؟ اگر بنا را بر این بگذاریم که هنوز نوشتهشدن آن به معنای زنده بودن آن است پس میتوان گفت نمرده اما قطعاً افول کرده و این اتفاق به یکباره نیفتاده است. آخرین حزبی که در دنیای سیاست برای مقطعی روی خوش به ادبیات نشان داد و متقابلاً از اهالی ادبیات نیز خوشرویی دید، حزب توده و بعدها یکی دو حزب چپگرای دیگر بود که گلسرخی نیز شهیدِ همین وصلت شد. شعر مشروطه به واسطه نوین بودن روزنامهنگاری و همینطور سنت قهوهخانهنشینی و محافل خانگی، در واقع یکی از رسانههای اصلی اعتراضات سیاسی-اجتماعی ایران بود. میزان این تأثیرگذاری چنان بود که اغلب شاعران آن دوران وقتی تنشان به تنِ استبداد رضاشاهی خورد، یا خانهنشین شدند، یا مسافر زندانها و تبعیدگاهها شدند یا غریبانه، چون میرزاده عشقی، شهید راه آزادی شدند. اگر در سه دهه ابتدایی این قرن این موسیقی بود که از دل مشروطه و دستدردست شعر رسانههای اعتراضی ملت بود به مرور و پابهپای مدرنیزاسیون و شهرنشینی بیشتر، سینما، تئاتر و هنرهای تجسمی نیز در جامعه ایران مهم و تأثیرگذار شدند. به جرأت میتوان گفت حجیم شدن نقش سینما و تلویزیون در معادلات اجتماعی، بیشتر یک امر جهانی بوده و اگرچه تغییرات حکومتی در دهه پنجاه و سالهای جنگ و دهه شصت وزنه اصلی تأثیرات اجتماعی آن دوران بودند اما افول شعر در آن زمان بیشتر یک بازماندگی جهانی از سایر رسانهها به حساب میآید و اگر دقیق شویم متوجه میشویم که اتفاقاً زنده بودن بزرگان شعر ایران در دهه شصت و هفتاد هنوز هم شعر اجتماعیاعتراضی ایران را به عنوان رسانهای اعتراضی پابرجا نگاه میدارد و تعدادی از مهمترین آثار مهم ادبیات ما در همان سالها تولید میشوند. در واقع شعر اجتماعی دهه شصت بیشتر حاصل آزادیخواهی و آزاداندیشی بود تا حزبگرایی و چپمداری رایج پیشین. به نظر میرسد دو مسئله در افول شعر اجتماعی ایران در دهه هشتاد مؤثر بوده که اولین آن دوم خرداد و حوادث پس از آن است. شعر در موقعیتی قرار گرفت که حس میکرد ممکن است تأثیرگذاری زمان مشروطیت خود را بازیابد. این توهم جایگاهی به گمان من یک موقعیت تاریخی بود که همگان در آن بودند. اینگونه شد که شعر سیاسی-اجتماعی دهه هفتاد با رویکرد پستمدرنیستی بر شانه ادبیات سوار شد و در تخلیهای پنجشش ساله همگان را از خود بیزار کرد، چنانچه جریان شعر ساده توانست تمامی میادین را به سادگی و بدون کوچکترین مقاومتی از آنها بگیرد و خود را به عنوان شعری که دیگر نمیخواهد شعار سیاسی بدهد به جامعه معرفی بکند. دلیل اصلی این افول اما به باور من این است که امواج تغییرات فضای شعر جهانی دستِکم با دو دهه تغییر به ایران رسید و دلیل آن هم زنده بودن شاعران بزرگی مثل شاملو، نصرت رحمانی، حمید مصدق و مشیری و... تا اواخر دهه هفتاد است وگرنه شعر جهان از سالها پیش، به سمت نوعی از سادگی و شخصیسازی رفته بود و قافیه را نیز به سایر هنرها و رسانهها باخته بود. ادبیات ایران تنها پس از مرگ بزرگان خود بود که توانست به مرور با واقعیتهای جهانی روبهرو شود. هدف از این برشماریها بیشتر این بود که بگویم روند افول شعر سیاسی-اجتماعی ایران چندان هم غیرطبیعی نیست و در طول یک قرن رخ داده و نه یکی دو سال، اما اینکه چرا چهره فعلی آن این قدر دور از واقعیتها و نیازهای اجتماعی ماست، داستان دیگری دارد. اگر همچنان در زمزمههای خود، بیشتر ترانههای انقلابیاعتراضی دههی پنجاه را میخوانیم فقط یک دلیل ساده دارد و آن هم این است که آنها پیوندشان با جامعه بیشتر بوده و کارشان را بهتر انجام دادهاند. به نظر میرسد پیوندی که ترانه و موسیقی دهه هشتاد نیز با هم برقرار کرده بود، نتایج بهتری به بار آورده و این پیوند در دهه نود بیشتر منتج به ساخت آثاری شده که به جای سازندگیِ اجتماعی و در برخورد با انسداد سیاسی، جامعه را بیشتر دعوت به نوعی از مستی و نشئگی و حتی در مواردی ترویج خودکشی میکند. واقعیت این است که از بزرگان شعر سابق که اغلب در لباس خود به نوعی آدمحسابی بودند، آنچه به جا مانده، عدهای از شاعران متوسطِ پیشین و تعدادی شاعر جوان پرطرفدار است که نخواستهاند یا نتوانستهاند خودشان یا شعرشان را به چهرهای ملی بدل کنند. عجیب است که زیباترین شعرها در باب آزادی و امید را شاعرانی چون ریتسوس و ناظم حکمت در زندانها نوشتهاند و من شعر اجتماعی را با آنها شناختهام؛ شعری که میگوید، تاریکی اینجاست و اگرچه همدیگر را نمیبینیم اما ما هم اینجاییم، در دلِ تاریکی. / همدلی
*شاعر
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 مشکل توزیع کود یارانهای در کهگیلویه و بویراحمد مرتفع شد
- 2 کاهش ۱۸ درصدی سرقت در کهگیلویه
- 3 شهرک صنعتی خورشیدی در کهگیلویه و بویراحمد افتتاح می شود
- 4 کشف ۳۰۸ کیسه آرد قاچاق در کهگیلویه وبویراحمد
- 5 مدیرعامل آبفا استان: تکمیل تصفیهخانه دهدشت ۶۰۰ میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد
- 6 ارزآوری ۲۵ میلیون دلاری محصولات کشاورزی برای کهگیلویه و بویراحمد
- 7 شرور سابقه دار در باشت دستگیر شد
- 8 خالی کردن حساب با پیامک جعلی ابلاغیه قضایی
-
گزارش عملکرد یکساله «تاجگردون» در روز تجلیل از خبرنگاران/ از سرمایهگذاری کلان در گچساران و باشت تا حواشی شهرداری دوگنبدان/ جزییات و تصاویر
-
پتروشیمی چرام و پالایشگاه بهمئی مجوزات لازم را دارند/ اولویت دهدشت، بیمارستان است/ اتحاد در کشور در تاریخ بینظیر بود/ یک تجلیل ماندنی
-
مدیرکل انتقال خون: در شاخصهای اهدای خون جزو سه استان برتر کشور هستیم/ مشارکت پایین جوانان و بانوان چالش اصلی اهدای خون است
-
مسئولیت جوان هماستانی در صنعت نفت و گاز + عکس
-
امضای تفاهمنامه همکاری میان هلدینگ خلیجفارس و بانک رفاه/ تأمین مالی طرحهای صنایع پلیمر گچساران و پتروشیمی دهدشت در اولویت اول همکاری
-
هیئت رئیسه شورای شهر دوگنبدان انتخاب شدند/ جزییات
-
مهار آتشسوزی در مرکز ضایعاتی دوگنبدان با تلاش آتش نشانان
-
ضارب خیابانی بانوی گچسارانی دستگیر شد
-
کهگیلویه و بویراحمد ۱۰ ایستگاه شتابنگار زلزله نسل جدید راهاندازی کرد
-
رفع ابهام رئیس اورژانس استان از تعطیلی موقت یک پایگاه در زیلایی
نظرات ارسالی 0 نظر
شما اولین نظر دهنده باشید!