-
از نقد تا اقدام؛حلقه گمشده مدیریت در چرام
حسن کریمی -
تفنگ و فرهنگ
حافظ یعقوبی -
شهامت اهل واسطه گری و فریبکاری نیست
موسی اخلاقینسب -
«غلامرضا پناه» از دریچه روانشناسی رهبری؛ تحلیل یک مدیر تحولآفرین با تکیه بر نظریههای سرمایه
عنایت شیخی -
مردم آزاری با قولهای ورشکسته دولتها و مدارس غیرانتفاعی
پیام واحد -
رشد بی رویه و بی ضابطه مدارس غیر انتفاعی
رضا حیدری -
موحد، تناقضات بین عمل و جایگاه نمایندگی مردم
علی صاحبی -
حملات به بهرامی؛ ناآگاهی یا انتقامجویی سیاسی؟
یادداشت مخاطبان -
آقای بهرامی! جوان کهگیلویه و بویراحمدی کمفرصت است، نه کمهنر
بویار پارسه -
از همدلی تا امید آفرینی؛ روایت هفته دولت ۱۴۰۴ در کهگیلویه وبویراحمد
ادریس کشاورز
چرا دیگر شعر، یک عامل تأثیرگذار در جامعه ایرانی نیست؟

افتونیوز - علی حسینی آیا شعر سیاسی-اجتماعی ایران مرده است؟ اگر بنا را بر این بگذاریم که هنوز نوشتهشدن آن به معنای زنده بودن آن است پس میتوان گفت نمرده اما قطعاً افول کرده و این اتفاق به یکباره نیفتاده است. آخرین حزبی که در دنیای سیاست برای مقطعی روی خوش به ادبیات نشان داد و متقابلاً از اهالی ادبیات نیز خوشرویی دید، حزب توده و بعدها یکی دو حزب چپگرای دیگر بود که گلسرخی نیز شهیدِ همین وصلت شد. شعر مشروطه به واسطه نوین بودن روزنامهنگاری و همینطور سنت قهوهخانهنشینی و محافل خانگی، در واقع یکی از رسانههای اصلی اعتراضات سیاسی-اجتماعی ایران بود. میزان این تأثیرگذاری چنان بود که اغلب شاعران آن دوران وقتی تنشان به تنِ استبداد رضاشاهی خورد، یا خانهنشین شدند، یا مسافر زندانها و تبعیدگاهها شدند یا غریبانه، چون میرزاده عشقی، شهید راه آزادی شدند. اگر در سه دهه ابتدایی این قرن این موسیقی بود که از دل مشروطه و دستدردست شعر رسانههای اعتراضی ملت بود به مرور و پابهپای مدرنیزاسیون و شهرنشینی بیشتر، سینما، تئاتر و هنرهای تجسمی نیز در جامعه ایران مهم و تأثیرگذار شدند. به جرأت میتوان گفت حجیم شدن نقش سینما و تلویزیون در معادلات اجتماعی، بیشتر یک امر جهانی بوده و اگرچه تغییرات حکومتی در دهه پنجاه و سالهای جنگ و دهه شصت وزنه اصلی تأثیرات اجتماعی آن دوران بودند اما افول شعر در آن زمان بیشتر یک بازماندگی جهانی از سایر رسانهها به حساب میآید و اگر دقیق شویم متوجه میشویم که اتفاقاً زنده بودن بزرگان شعر ایران در دهه شصت و هفتاد هنوز هم شعر اجتماعیاعتراضی ایران را به عنوان رسانهای اعتراضی پابرجا نگاه میدارد و تعدادی از مهمترین آثار مهم ادبیات ما در همان سالها تولید میشوند. در واقع شعر اجتماعی دهه شصت بیشتر حاصل آزادیخواهی و آزاداندیشی بود تا حزبگرایی و چپمداری رایج پیشین. به نظر میرسد دو مسئله در افول شعر اجتماعی ایران در دهه هشتاد مؤثر بوده که اولین آن دوم خرداد و حوادث پس از آن است. شعر در موقعیتی قرار گرفت که حس میکرد ممکن است تأثیرگذاری زمان مشروطیت خود را بازیابد. این توهم جایگاهی به گمان من یک موقعیت تاریخی بود که همگان در آن بودند. اینگونه شد که شعر سیاسی-اجتماعی دهه هفتاد با رویکرد پستمدرنیستی بر شانه ادبیات سوار شد و در تخلیهای پنجشش ساله همگان را از خود بیزار کرد، چنانچه جریان شعر ساده توانست تمامی میادین را به سادگی و بدون کوچکترین مقاومتی از آنها بگیرد و خود را به عنوان شعری که دیگر نمیخواهد شعار سیاسی بدهد به جامعه معرفی بکند. دلیل اصلی این افول اما به باور من این است که امواج تغییرات فضای شعر جهانی دستِکم با دو دهه تغییر به ایران رسید و دلیل آن هم زنده بودن شاعران بزرگی مثل شاملو، نصرت رحمانی، حمید مصدق و مشیری و... تا اواخر دهه هفتاد است وگرنه شعر جهان از سالها پیش، به سمت نوعی از سادگی و شخصیسازی رفته بود و قافیه را نیز به سایر هنرها و رسانهها باخته بود. ادبیات ایران تنها پس از مرگ بزرگان خود بود که توانست به مرور با واقعیتهای جهانی روبهرو شود. هدف از این برشماریها بیشتر این بود که بگویم روند افول شعر سیاسی-اجتماعی ایران چندان هم غیرطبیعی نیست و در طول یک قرن رخ داده و نه یکی دو سال، اما اینکه چرا چهره فعلی آن این قدر دور از واقعیتها و نیازهای اجتماعی ماست، داستان دیگری دارد. اگر همچنان در زمزمههای خود، بیشتر ترانههای انقلابیاعتراضی دههی پنجاه را میخوانیم فقط یک دلیل ساده دارد و آن هم این است که آنها پیوندشان با جامعه بیشتر بوده و کارشان را بهتر انجام دادهاند. به نظر میرسد پیوندی که ترانه و موسیقی دهه هشتاد نیز با هم برقرار کرده بود، نتایج بهتری به بار آورده و این پیوند در دهه نود بیشتر منتج به ساخت آثاری شده که به جای سازندگیِ اجتماعی و در برخورد با انسداد سیاسی، جامعه را بیشتر دعوت به نوعی از مستی و نشئگی و حتی در مواردی ترویج خودکشی میکند. واقعیت این است که از بزرگان شعر سابق که اغلب در لباس خود به نوعی آدمحسابی بودند، آنچه به جا مانده، عدهای از شاعران متوسطِ پیشین و تعدادی شاعر جوان پرطرفدار است که نخواستهاند یا نتوانستهاند خودشان یا شعرشان را به چهرهای ملی بدل کنند. عجیب است که زیباترین شعرها در باب آزادی و امید را شاعرانی چون ریتسوس و ناظم حکمت در زندانها نوشتهاند و من شعر اجتماعی را با آنها شناختهام؛ شعری که میگوید، تاریکی اینجاست و اگرچه همدیگر را نمیبینیم اما ما هم اینجاییم، در دلِ تاریکی. / همدلی
*شاعر
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 هفت هزار تن بذر اصلاحشده برای کشت پاییزه در کهگیلویه و بویراحمد تامین شد
- 2 ۹ درصد جمعیت کهگیلویه و بویراحمد سالمند است
- 3 رشد ۶ برابری کشفیات ماینرهای غیرمجاز در کهگیلویه و بویراحمد
- 4 قاچاقچی لوازم دندانپزشکی و موبایل در یاسوج نقره داغ شد
- 5 خرید و ذخیرهسازی گندم در کهگیلویه و بویراحمد بیش از ۶۰ درصد کاهش یافت
- 6 معاون جدید پیشگیری از جرم دادگستری کهگیلویه و بویراحمد منصوب شد
- 7 تقدیر و تشکر خانواده «شهید ایزدپناه» از ابراز همدردی مردم
- 8 متلاشی شدن باند حفاری غیرمجاز در یاسوج/ یک تبعه بیگانه دستگیر شد
-
پیشرفت طرح پلیاتیلن سنگین شرکت صنایع پلیمر گچساران به مرز ۵۰ درصد رسید/ آمار اشتغال در این طرح از ۸۰۰ نفر عبور کرد
-
مهر تایید قلعهنوعی بر عملکرد فوتبالیست هماستانی/ «کسری طاهری» به تیم ملی فوتبال دعوت شد
-
فاصله توسعه ای گچساران با کهگیلویه؛ مدیریت زنان یا فاصله بین دو طرز تفکر؟
-
شلیک به زندگی در مراسم شادی/ تیراندازی حین یک عروسی کشته و زخمی برجای گذاشت
-
سیمان سفید تنگ سپو؛ پروژهای ۱۸ ساله که در حسرت تحقق ماند
-
شکار غیرمجاز شبانه با سگهای آموزشدیده در کهگیلویه و بویراحمد
-
وزیر میراث فرهنگی/تفویض اختیار حوزه میراث فرهنگی و گردشگری به استاندار
-
مطالبه عجیب موحد از وزیر میراث فرهنگی/ منجی کهگیلویه باشید!
-
مدیران اینستاگرامی؛ خدمت یا نمایش؟
-
ذبح منافع عمومی به جای منافع شخصی/ مدافعین معاون استاندار دنبال چه چیزی هستند؟
نظرات ارسالی 0 نظر
شما اولین نظر دهنده باشید!