-
از نقد تا اقدام؛حلقه گمشده مدیریت در چرام
حسن کریمی -
تفنگ و فرهنگ
حافظ یعقوبی -
شهامت اهل واسطه گری و فریبکاری نیست
موسی اخلاقینسب -
«غلامرضا پناه» از دریچه روانشناسی رهبری؛ تحلیل یک مدیر تحولآفرین با تکیه بر نظریههای سرمایه
عنایت شیخی -
مردم آزاری با قولهای ورشکسته دولتها و مدارس غیرانتفاعی
پیام واحد -
رشد بی رویه و بی ضابطه مدارس غیر انتفاعی
رضا حیدری -
موحد، تناقضات بین عمل و جایگاه نمایندگی مردم
علی صاحبی -
حملات به بهرامی؛ ناآگاهی یا انتقامجویی سیاسی؟
یادداشت مخاطبان -
آقای بهرامی! جوان کهگیلویه و بویراحمدی کمفرصت است، نه کمهنر
بویار پارسه -
از همدلی تا امید آفرینی؛ روایت هفته دولت ۱۴۰۴ در کهگیلویه وبویراحمد
ادریس کشاورز
ایرانیان از چه میگریزند؟

چند سال پیش دراوج هجوم بیسابقه پناهجویان کشورهای جنگزده سوریه، عراق، افغانستان، اریتره و برخی کشورهای درگیر جنگ به اروپا در مرز مجارستان - که دروازه ورود به اروپا محسوب میشود - در کنار اشیای بازمانده از این پناهجویان سرآسیمه، دو قطعه «بلیت متروی تهران» هم دیده شد. موضوعی که از دید عکاسان رسانههای خبری جهان دورنماند و بهسرعت به سراسر جهان مخابره شد و البته مفهوم تلخ«پناهجوی ایرانی» پررنگتر از همیشه در میان اصطلاحات پربسامد رسانههای جهان قرار گرفت؛ ایرانی که نه درگیر حمله خارجی بود و نه جنگهای داخلی در آن جریان داشت، نه خشکسالیهای مرگبار کشورهای آفریقایی را داشت و نه فقرامکانات و منابع آنها را. کمی بعد انتشار یک آمار از درخواستکنندگان پناهندگی از سراسر جهان نشان میداد که ایران با حدود ۶۰ هزار درخواست، رتبه دهم در میان این کشورهایی را دارد که مردمش آنجا را مناسب زندگی نمیدانند.
مقایسه وضعیت فرهنگی واقتصادی و اجتماعی برخی کشورهای قبل ازایران در این فهرست، به قضیه وجه تراژیکی داده است. سوریه، عراق، افغانستان، صربستان، اریتره، آلبانی و کنگو کشورهایی بودند که بسیاری ازعوامل لازم برای مهاجرت از آنجا را داشت؛ وضعیتی که ظاهرا ایران نداشت.
نه مانند سوریه و عراق و افغانستان و صربستان درگیر جنگ داعش و طالبان و القاعده بود و نه چون کنگو و اریتره دچار فقر گسترده و خشکسالی و کمبود منابع. اما ایرانیها از چه میگریزند و به دنبال چه چیزی هستند؟ وقتی معلوم شود که به دنبال چه چیزی هستند، پاسخ سوال «از چه میگریزند؟» نیز مشخص میشود. آنچه نتایج برخی پژوهشهای داخلی نشان میدهد در راس همه خواستهها یا درحقیقت انگیزههای این گروه از ایرانیان، مسئله«امید به آینده» خودنمایی میکند. امیدی که جستوجوی شغل، یافتن شغل بهتر، تحصیل، امکانات و فرصتهای برابر والبته برخی آزادیهای فردی و سیاسی را دربرمیگیرد.
تفاوت وضعیت منابع مالی و ظرفیتهای اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی ایران با کشورهای فوق، سبب شده تا موضوع درخواست«پناهندگی» رنگی سیاسی به خود بگیرد و برچسب «پناهنده ایرانی» مفهومی سیاسی باشد که مخالفان نظام سیاسی را به ذهن متبادر کند و بلافاصله به این سوال ختم شود که به کدام گروه اپوزیسیون ایرانی تعلق دارند؟ این درحالی است که برخی از این پناهندگان نه نسبت به وضعیت سیاسی داخلی آگاهی دارند(و تفاوتی بین میرحسین موسوی و محسن رضایی قایلاند) و نه حتی اپوزیسیون حکومت در خارج را میشناسند (و بین رضا پهلوی و مریم رجوی فرقی میگذارند.) از این جالبتر این که برخی از این افراد که از شرایط کشور گریخته و با عنوان «پناهنده» توانستهاند برای خود در یکی از کشورهای برخوردار، وضعیت زندگی قابل قبولی فراهم کنند، گاه از برخی اقدامات و حتی نمادهای حکومت نیز دفاع میکنند و بهطور مثال اقدام آمریکا در ترور سردار سلیمانی را محکوم میکنند. اما در یک تحلیل داخلی بهتر است بپذیریم که همه کسانی که از شرایط کشور میگریزند، شاید همه آنها انگیزه سیاسی نداشته باشند، اما سیاست عامل اصلی آن است. سیاستی که نمیتواند اقتصاد را سامان دهد و برخی را یک شبه به آسمان میبرد و برخی دیگر را - که بسیار بیشترند - به خاک مینشاند وآنها نیز ناچار به دنبال نان، به هر دیاری رو میکنند. سیاستی که در پرتو آن برخی از قرائتهای ویژه از مذهب رسمی، بسیاری از خواستههای اجتماعی مردم - حتی در چارچوب قانون و شرع – را به تحرکاتی ممنوعه بدل میکند که حتی آرزو کردن برای تحقق این خواستهها، نیز جرم محسوب میشود. سیاستی که از شکم آن، رانتهایی زاده میشود که مفهوم «فرصتهای برابر برای همگان» را به طنزی بدل میکند تا برخی از مردم رو به سرزمین فرصتهای برابر از خانه پدری دل بکنند و دل به دریاهای هولناکی بزنند که گاه مرگ را برایشان به مساوات قسمت میکند. سیاستی که فرهنگ را فقط در چارچوب مورد نظر خودش - و نه مردم – محدود کرده و همه تلاشش این است که همه منویات خودش را به مردم القا کند. در این میان به نمادهای فرهنگی مورد علاقه مردم که از این چارچوب خارجاند، نه تنها بیاعتنا، بلکه به شدت مخالف است و وقتی این مخالفت جنبه عملی پیدا کند، از دل آن تنبیه و جریمه و زندان نیز بیرون میآید. و در نهایت سیاستی که تقریبا هیچ عرصهای از زندگی مردم از زیرسیطره آن خارج نیست و مانند دوربینی دایمی - که به سامانههای صدور قبض جریمه نیزمتصل است – زندگی فردی واجتماعی آنان را رصد میکند. بدین ترتیب اگر فردی یا مرجعی در داخل نظام حکومتی میخواهد به پاسخ این پرسش برسد که چرا مردم ایران میگریزند، بهتر است که بدبینانهترین حالت را درنظر بگیرد و همه انگیزههای مردم از تلاش برای مهاجرت را سیاسی ببیند. اینگونه به واقعبینی لازم برای حکومتداری بیشتر نزدیک میشود. البته اگر ارادهای برای رسیدن به پاسخ این پرسش وجود داشته باشد.
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 هفت هزار تن بذر اصلاحشده برای کشت پاییزه در کهگیلویه و بویراحمد تامین شد
- 2 ۹ درصد جمعیت کهگیلویه و بویراحمد سالمند است
- 3 رشد ۶ برابری کشفیات ماینرهای غیرمجاز در کهگیلویه و بویراحمد
- 4 قاچاقچی لوازم دندانپزشکی و موبایل در یاسوج نقره داغ شد
- 5 خرید و ذخیرهسازی گندم در کهگیلویه و بویراحمد بیش از ۶۰ درصد کاهش یافت
- 6 معاون جدید پیشگیری از جرم دادگستری کهگیلویه و بویراحمد منصوب شد
- 7 تقدیر و تشکر خانواده «شهید ایزدپناه» از ابراز همدردی مردم
- 8 متلاشی شدن باند حفاری غیرمجاز در یاسوج/ یک تبعه بیگانه دستگیر شد
-
پیشرفت طرح پلیاتیلن سنگین شرکت صنایع پلیمر گچساران به مرز ۵۰ درصد رسید/ آمار اشتغال در این طرح از ۸۰۰ نفر عبور کرد
-
مهر تایید قلعهنوعی بر عملکرد فوتبالیست هماستانی/ «کسری طاهری» به تیم ملی فوتبال دعوت شد
-
فاصله توسعه ای گچساران با کهگیلویه؛ مدیریت زنان یا فاصله بین دو طرز تفکر؟
-
شلیک به زندگی در مراسم شادی/ تیراندازی حین یک عروسی کشته و زخمی برجای گذاشت
-
سیمان سفید تنگ سپو؛ پروژهای ۱۸ ساله که در حسرت تحقق ماند
-
شکار غیرمجاز شبانه با سگهای آموزشدیده در کهگیلویه و بویراحمد
-
وزیر میراث فرهنگی/تفویض اختیار حوزه میراث فرهنگی و گردشگری به استاندار
-
مطالبه عجیب موحد از وزیر میراث فرهنگی/ منجی کهگیلویه باشید!
-
مدیران اینستاگرامی؛ خدمت یا نمایش؟
-
ذبح منافع عمومی به جای منافع شخصی/ مدافعین معاون استاندار دنبال چه چیزی هستند؟
نظرات ارسالی 0 نظر
شما اولین نظر دهنده باشید!