-
از نقد تا اقدام؛حلقه گمشده مدیریت در چرام
حسن کریمی -
تفنگ و فرهنگ
حافظ یعقوبی -
شهامت اهل واسطه گری و فریبکاری نیست
موسی اخلاقینسب -
«غلامرضا پناه» از دریچه روانشناسی رهبری؛ تحلیل یک مدیر تحولآفرین با تکیه بر نظریههای سرمایه
عنایت شیخی -
مردم آزاری با قولهای ورشکسته دولتها و مدارس غیرانتفاعی
پیام واحد -
رشد بی رویه و بی ضابطه مدارس غیر انتفاعی
رضا حیدری -
موحد، تناقضات بین عمل و جایگاه نمایندگی مردم
علی صاحبی -
حملات به بهرامی؛ ناآگاهی یا انتقامجویی سیاسی؟
یادداشت مخاطبان -
آقای بهرامی! جوان کهگیلویه و بویراحمدی کمفرصت است، نه کمهنر
بویار پارسه -
از همدلی تا امید آفرینی؛ روایت هفته دولت ۱۴۰۴ در کهگیلویه وبویراحمد
ادریس کشاورز
شجریان را باید با شجریان سنجید

بشارت جعفری از جمله آفات و بدعتهای غلط نهادینه شده در ذهن ما انسانها «معیار زدگی» و «ارزشزدگی» است. به همین خاطر برای تبیین، تفسیر و تحلیل پدیدهها، موضوعات، و محتواها به حسب عادت فکری خود به دنبال مرجع و منبعی به عنوان متر و معیار میگردیم. این آفت باعث میشود که از اساس خلاقیتها نوآوریها و در کل قالبهای تکینه هر شخص، اثر یا هر محتوایی را نبینیم و یا کمسوتر ببینیم. به زبان دیگر ذهن ارزش زده توانایی کمتری در برجستگی سویههای زیباشناسانه آثار بدیع و تازه دارد. اگر از این آفت ذهنی خود را وارهانیم به ادعای هگل میرسیم که«افکار و رفتار ما انسانها میتواند به تاریخ بُعد و جهت بدهد.» از زمان درگذشت استاد شجریان هر کدام از ما با هر نحله و گرایش فکری و کاری در پی تحلیل و تفسیر شخصیت و آثار او بودیم. عدهای با متر و معیارهای شخصیتهای سیاسی و انقلابی آن هم با غلظتِ از نوع چگواراییاش او را به سنجه میکشند و عدهای طلحه و زبیرش میخوانند.«حافظ چو آب نظم ز شعر تو میچکد /حاسد چگونه نکته تواند بر آن گرفت.» شجریان از جنس و تبار هنر بود. آنچه که ما تاکنون از هنر میبینیم، میشنویم و لمس میکنیم تنها آثار، نتایج و تولیدات هنری است. بشر تاکنون نتوانسته سر چشمههای زایای هنر را بشناسد و دلایل و عوامل جوشش و خلق یک اثر هنری را بیابد. به عنوان مثال کسی تاکنون نتوانسته دلایل و عوامل ظهور حافظ، سعدی و همه هنرمندان دیگر را به زبانی قابل درک و فهم در بیاورد تا آن را با آموزش به دیگران منتقل کند. حافظ حافظ است، چون نمیتوان کسی چون او را تربیت کرد، آموزش داد و یا ساخت. سرگشتگی و حیرت از مولانا به واسطه ناشناختگی و گیج و گولشدگی ناشی از تعمق در آثار اوست. همانهارمونی نهفته در دل آثار هنری که نمیتوان به واسطه تربیت و آموزش آن را در بیخ و بن کسی کاشت و نهاد. به تعبیر کانت «هنر غایتمندی بدون غایت است» بنابراین برای تحلیل و نقد خالی از غل و غشِ چون شجریانی، باید سنجهای در قامت و قاموس «غایتمندی بدون غایت» ساخت و پرداخت. به همین روال شجریان را باید با شجریان سنجید.( نامات سپیده دمی است که بر پیشانی آسمان میگذرد، متبرک باد نام تو-شاملو).شجریانها مرزهای ارزشها و معناها را جابهجا میکنند و به تاریخ بعد و جهت میدهند. هنر زبان مشترک بین همه ساکنان عالم از لاهوت تا ناسوت است. از زنده تا مرده و از جاندار تا بیجان. هنر در کنار فلسفه، علم، دین و در مجموع فکر از راههای صورتبندی کشف ناشدههای انسانی است. به همین خاطر است که صدای شجریان هم صدای از جنس هَزارها و هزارههاست، از جنس نتهای مرغ سحر است وهارمونی بین رقص برگ و باد و از همینروست که تحریرها و در واقع هنر صدای شجریان ترجمانِ موج است و اوج، ترجمان باد است و بهار، ترجمان وصل ساحل و دریاست و ترجمان فراق بلبل از گل. راز ماندگاری صدای او در این است که پای دل حافظ، مولانا و سعدی و... نشست و حرف و حساب دل آنها را به زبان دل امروزیان ترجمان شد و در واقع آنچه که شعر حافظ، سعدی و مولانا باید داشت تا تمام و کمال بر دل و جان انسانها بنشیند، شجریان از ازلها و ناکجاها در رسید تا آن تکمله باشد و به قول هوشنگ ابتهاج «حافظ اگر زنده بود شجریان را غرق در بوسه میکرد.»
همچنان که ما با همه تفاوتها و تقارنهایمان، خود را در آیینه صدا و در مجموع هنر او باز مییافتیم و سختی و زمختیهای زمانه و روزگاران را به زلال او صاف میکردیم. از یاد نبریم آنچه که از شجریان «استاد شجریان» ساخت، تبحر او در آواز و موسیقی بود و از لوازم و جوانب طی طریق در این مسیر و نائل شدن به مقام استادیِ هنرِ آواز و موسیقی، اعلام مواضع و ساخت آثار هنری به نغمه و نوایِ همراهی با مردم در بزنگاهها و متناسب با رخدادهای تاریخی بود. اگر چه این همراهی با درد و فریاد مردم در میزان محبوبیت و جایگاه ویژه او بیتاثیر نبود، اما به واسطه این اتخاذ مواضع (که البته قدر و مقاماش محفوظ است) نباید او را با ترازوی کنشگران سیاسی سنجید و از او انتظار یک کنشگر تام و تمام سیاسی داشت و به تعبیری نباید که تنها با قامت و قواره سیاست او را به بوته نقد و سنجش کشید.«تنگ چشمان نظر به میوه کنند/ ما تماشاکنان بستانیم.» و صد البته که«تو به سیمای شخص مینگری/ ما در آثار صنع حیرانیم.» شجریان علاوه بر تبحر در آواز و موسیقی نگاهی فلسفی به هنر و موسیقی داشت، چندان که خود بارها و به تاکید اظهار داشت که موسیقی را از زاویه اندیشهبخشی به انسان مینگرد و از همین منظر است که با رسیدن به موج در ابیات، تحریری از تصویر موج در گلوی خود میسازد و به سیمرغ که میرسد از گلوی خود فراز و فرودهای پر کشیدن پرواز را تصویر میکند.
در گلوی او پرواز، پرواز میکند و شعر، به شعر مینشیند. واژهها قیام میکنند و معانی زلال میشوند. دَردها، دُردهای ناب میشوند و طوفانها، به ساحل مینشینند که گلوی این مرد، گلوگاه زندگی است.«تو بودی آنکه در صبح زندگی رخ به من نمودی/ تو بودی آنکه درهای عاشقی بر رخم گشودی /فروغ روی جانانی/ بهاران در بهارانی/ نپاید زندگی بیتو/ که در جسم جهان جانی/ اگر از نظر نهانی.» (بیژن ترقی)
چنین شخصیتهایی معانی و واژگان را بازتعریف میکنند.همچنان که در نفسگیرترین برهههای تاریخی و در زمختترینِ لحظاتِ احوال و اتفاقات شخصیِ هر کداممان، او به سان صافیِ زلال کنندهای از درِ دل میآمد و ققنوسوار خاکستر نشستههای دل را به پرواز میبرد، با رفتنش دندان دلدادگی به دنیا را از ریشه برید و با خود برد.دنیا بعد از شجریان دیگر تحفه دندانگیری ندارد و به همین واسطه جایی که شجریان با مرگ خود به آنجا کوچید هر کجا باشد رنگ و لعاب موسیقایی و زلالی و صافی دارد. مرگ اگر جایی باشد که شجریان به آنجا کوچید، دیگر نه تنها حادثهای ترسناک نیست که اتفاقا راهرویی به ناکجایی است که با حضور گلوی شجریان از پیش آباد شده است.«دست افشان، پای کوبان میروم.» به زبان دیگر«شجریان در مرگ زندگی دمید» و شاید معنای جاودانگی همین باشد.«تو پاکبازترین عاشقی/ درین آفاق/ چه جای آنکه / درین راه/تسلیت شنوی.»(محمدرضا شفیعی کدکنی)
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 هفت هزار تن بذر اصلاحشده برای کشت پاییزه در کهگیلویه و بویراحمد تامین شد
- 2 ۹ درصد جمعیت کهگیلویه و بویراحمد سالمند است
- 3 رشد ۶ برابری کشفیات ماینرهای غیرمجاز در کهگیلویه و بویراحمد
- 4 قاچاقچی لوازم دندانپزشکی و موبایل در یاسوج نقره داغ شد
- 5 خرید و ذخیرهسازی گندم در کهگیلویه و بویراحمد بیش از ۶۰ درصد کاهش یافت
- 6 معاون جدید پیشگیری از جرم دادگستری کهگیلویه و بویراحمد منصوب شد
- 7 تقدیر و تشکر خانواده «شهید ایزدپناه» از ابراز همدردی مردم
- 8 متلاشی شدن باند حفاری غیرمجاز در یاسوج/ یک تبعه بیگانه دستگیر شد
-
پیشرفت طرح پلیاتیلن سنگین شرکت صنایع پلیمر گچساران به مرز ۵۰ درصد رسید/ آمار اشتغال در این طرح از ۸۰۰ نفر عبور کرد
-
مهر تایید قلعهنوعی بر عملکرد فوتبالیست هماستانی/ «کسری طاهری» به تیم ملی فوتبال دعوت شد
-
فاصله توسعه ای گچساران با کهگیلویه؛ مدیریت زنان یا فاصله بین دو طرز تفکر؟
-
شلیک به زندگی در مراسم شادی/ تیراندازی حین یک عروسی کشته و زخمی برجای گذاشت
-
سیمان سفید تنگ سپو؛ پروژهای ۱۸ ساله که در حسرت تحقق ماند
-
شکار غیرمجاز شبانه با سگهای آموزشدیده در کهگیلویه و بویراحمد
-
وزیر میراث فرهنگی/تفویض اختیار حوزه میراث فرهنگی و گردشگری به استاندار
-
مطالبه عجیب موحد از وزیر میراث فرهنگی/ منجی کهگیلویه باشید!
-
مدیران اینستاگرامی؛ خدمت یا نمایش؟
-
ذبح منافع عمومی به جای منافع شخصی/ مدافعین معاون استاندار دنبال چه چیزی هستند؟
نظرات ارسالی 2 نظر
کمتر کسی از مردم غیر از ربنا چیزی از شجریان تو ذهنش هست من ننی دونم کسی که مردم اصلا کاری به آثارش نداشتن چطوری محبوب بوده استاد محبوبی که بیش از نود و نه درصد مردم آهنگاش رو گوش نمیدادن
پاسخدرود فراوان
پاسخ