-
آینده جنگ اسرائیل با ایران چه خواهد شد؟
عباس عبدی -
«شافرج الله»
سیدمحمد مختاری -
ایران خانهی ماست؛ مسئولیت ایرانی بودن فراتر از هر تفاوتی
علیرضا تابش -
وقتی وفاداری استاندار به دولت قربانی روابط و رفاقتهای پشت پرده میشود»
یادداشت مخاطبان -
دفاع از ایران؛ به نام یا به ننگ!
فضلالله یاری -
جوابیهای به یک رسانه/ وقتی مدح بیمحتوا جای مطالبهگری رسانهای را میگیرد
حسن کریمی -
مرثیهای بر پروژههای نیمهتمام استان کهگیلویه و بویراحمد
بویار پارسه -
دیدهبان
هجیر تشکری -
عوارض شناسی تعطیلی خرد سیاسی در سطح میزان پیشرفت شهرستانهای چهارگانه
یاسین علویان سوق -
واقعیت مدیران 50 میلیاردتومانی و نقش «تاجگردون» در بحران مدیران اینستاگرامی!
اسلام ذوالقدرپور
درسهایی از «سیرهی» زندگی مصدق برای ایرانیان امروز (بخش اول)

(این یادداشت در دو بخش منتشر می شود و برداشتی از دیالوگهای مستند زندهیاد هدی صابر از زندگانی دکتر محمد مصدق در دوران تبعید به روایت اطرافیان او در احمدآباد است)
سالهاست دهه آخر مرداد، نام مصدق را در جراید و رسانهها میشنویم. مجالی برای موافقان و مخالفان یکی از تاریخسازان ایران. نامی که با واقعه مهم ملی شدن صنعت نفت گره خورده است؛ اما گویا این ماجرا و بعد کودتای ۲۸مرداد سایه سنگینی بر نیمه دیگر شخصیت او انداخته است. آن نیمه را شاید معدود دوستدارانش در کتب تاریخی و خاطرات اطرافیان خوانده باشند و اکثریت، کماکان از مصدق دو وجه را بیشتر نمیدانند. همان دو که ذکرشان رفت.
حسب اتفاق، به تماشای فیلم مستندی نشستم ساخته یک نامدار دیگر. یک شاگرد که شیفته استاد خود بود و به روایت اطرافیان «سیره مصدق» سخت در او اثر گذاشته بود. زندهیاد «هدی صابر». سیره مصدق در فیلم مجموعهای از برخوردها، جاذبهها، حب وبغضها، بخششها، انجام تکالیف قانونی و شرعی در حق دیگران، عامل بودن به قانون در حد اعلی و مجموعهای از خاطرات اطرافیان خود اوست. هدی صابر برای ساخت فیلم به قلعه احمدآباد میرود. «خوشتر آن باشد که سرّ دلبران/گفته آید در حدیث دیگران». فیلم بر پایه مصاحبه تهیه میشود. از جمع کمتر از دهنفری که روایت آنها شنیده میشود، اکثر مصاحبهشوندگان آدمهای معمولی قلعه احمدآباد هستند. آشپزها، باغبان، مباشر، نگهبان مأمور نظم و... تنها دو چهره سیاسی و یک نوه مصدق (دکتر محمود مصدق) در فیلم حضور دارند. حسن شاهحسینی، از یاران مصدق در جبهه ملی، میگوید:«مصدق به شکل یک میلیونر به نخستوزیری رسید و در آخر عمر به شکل یک مفلس درگذشت.»
بعضی از خصوصیات مصدق که در این فیلم روایت میشود، در تضاد با روایت رسمی است. نسل بعد از انقلاب، بسیار شنیدند که مصدق مسلمان نبود ولی اینجا، با یکی از محکمترین ادله اثبات دعوی، چندین شاهد عادل شهادت میدهند که دکتر محمد مصدق، یکی از عاملترین مسلمانان بهتمامی تکالیف شرعی بوده است؛ علیالخصوص تکالیف مالی. انفاق، زکات، هبه، خمس، صدقه، قرض، کمک به ایتام، وسواس در حقالناس همه و همه از دستورات اسلام هستند که محمد مصدق، عامل به تکتک آنها بوده است. درجایی از فیلم، یکی از خدمتکاران از مأموریت محوله میگوید که باری را با کامیون به تهران آورده و بازمیگردد، میگوید: «هر وقت چنین مأموریتی بود، الزاماً بایستی شب را در تهران میماندیم. چون آقا (دکتر مصدق) معتقد بود اگر بلافاصله برگردیم، به خاطر خستگی راننده، امکان تصادف وجود دارد. در همین مأموریت حین عبور از محل کامیون ممنوع، افسر پلیس کامیون را متوقف کرده تا پنج تومان جریمه کند. با مقاومت این خدمتکار، او به پلیس پیشنهاد دو تومان رشوه میکند و پلیس باز زیر بار نمیرود که مصدق مرد قانون است. نکند تو قصد داری با این کار مرا از کار ساقط کنی.» بعد راضی میشود دو تومان بگیرد و قال قضیه را بکند. در بازگشت از مأموریت، در میانه صورتحساب هزینهها، مصدق متوجه دو تومان تحت عنوان «حق حساب» میشود، با خود او سخت برخورد میکند و با تنبیهاش او را ملزم به رعایت قانون مینماید. باز یکی از راویان میگوید همسر یکی از خدمه شکایت آورد که شوهرش چندی است شبها منزل نمیآید. مصدق مأمور میگمارد تا بررسی شود. متوجه میشوند او با دیگری ازدواج کرده، مصدق سخت ناراحت میشود، او را تنبیه و از مسئولیتی که داشته برکنار میکند. یا جای دیگر همسرشان به وی میگوید «یک زن مراجعه کرده با شما کار دارد.» مصدق دلخور میشود که «چرا گفتی یک زن. او یک خانم است. همانطور که خودت یک خانم هستی.»
راویان فیلم، یکی در پی دیگری، بر حسن خلق مصدق تأکید میکنند؛ بر اینکه تا چه میزان به فکر فقرا بود. در قریه احمدآباد، نظم و قانون حکمفرما بود. او درس حقوق خوانده بود، در بهترین دانشگاههای اروپایی و خوب میدانست چگونه قوانین را اجرا بکند. برخی راویان قصه احمدآباد، تاکید دارند که نخستوزیر برکنار شده ایران، در محیط کوچکتر، حکومتی بر پایه عدل و انصاف بناکرده که تا حد زیادی تبلور «مدینه فاضله» بوده است. در آستانه سالگرد کودتا علیه مردی هستیم که سخت ایران را دوست داشت. به ملت عشق میورزید. متعبد و عامل به اسلام بود. بیآنکه دم از هیچکدام بزند.
ادامه دارد...
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 ارزآوری ۲۵ میلیون دلاری محصولات کشاورزی برای کهگیلویه و بویراحمد
- 2 شرور سابقه دار در باشت دستگیر شد
- 3 خالی کردن حساب با پیامک جعلی ابلاغیه قضایی
- 4 کاهش ۱۵ درصدی ترددهای بیناستانی در جادههای کهگیلویه و بویراحمد
- 5 امحا ماینرهای کشف شده در کهگیلویه و بویراحمد
- 6 رئیس شورای شهر: ترافیک سنگین یاسوج چالش بزرگ پیش روی ماست
- 7 صدور حکم قاطع برای نانوایی متخلف گچسارانی در دام تعزیرات
- 8 خسارت زلزله دهدشت به ۱۰۰۰ واحد مسکونی
-
نشست احزاب اصلاحطلب و اصولگرا با استاندار/ «وحدت» و «همبستگی ملی» فصل مشترک جریانهای سیاسی استان/ گزارش و عکس
-
رئیس فرهنگ و ارشاد گچساران منصوب شد/ ابلاغ
-
مديرعامل شركت نفت گچساران: كتابخانههای شركت نفت گچساران بیش از 6 هزار نفر عضو دارد
-
استاندار کهگیلویه و بویراحمد بر شتاب و روند تکمیل پروژههای عمرانی و خدماتی شهر یاسوج تاکید کرد
-
استاندار: زیرساختهای گردشگری مذهبی توسعه مییابند
-
تذکر رئیسجمهور به منابر، رسانه ملی و نمازهای جمعه: از سخنان تفرقهافکنانه و اختلافبرانگیز بهشدت پرهیز شود
-
«وضعیت حساس کنونی» ؛ جنگ یا صلح؟!
-
«همایونفر» معاون اداره کل مسکن و شهرسازی استان شد/ ابلاغ
-
هتل ورزش یاسوج پس از سالها تکمیل میشود/ آگهی مناقصه
-
لاشه پهپاد هرمس بر دوش یک لر
نظرات ارسالی 3 نظر
متعهد و عالم به اسلام بود یعنی چه؟ هذیان نگو
پاسخجمع کن تو هم
پاسخبنازم خان را که آسیووش همه چی ای یره
پاسخ