-
«قلندرِ مستطیل سبز»
محمد زرین -
«قلندرِ مستطیل سبز»
محمد زرین -
تمجید بزرگان فوتبال یاسوج از بزرگمرد تاریخ فوتبال استان
یادداشت مخاطبان -
مردمآزاری با چند عدد قرص
پیام واحد -
اسطوره اخلاق فوتبال را دریبل کرد
سعید بخشوده -
تیمی که نیدرخشه استقلال دهدشته؛ قلندر خاموش شد، حماسه به ابدیت پیوست
بهنام عکاشه -
زاگرس، ستونفقرات ایران را نشکنید
وحید سیدیپور -
آموزش و پرورش وزیر دانا میخواهد نه سرباز رادان!!
علیرضا کفایی -
در سوگ قاضی تنها؛ سیدعیسی حسنی
علی ضامنی پور -
تحلیلی از عملکرد و سیاست های تاجگردون در بستر پلتفرم های مجازی
یعقوب درویشیان
چه زود یاد گرفتیم که در سرقت از هم سبقت بگیریم !

افتونیوز_ سال اول دبیرستان من اولین سالی بود که از روستا به شهر آمده بودم،چند نفری باهم اتاقی گوشه حیاط یکی از بستگان دور کرایه کرده بودیم و مشغول تحصیل بودیم،شرایط سختی بود،هم درس خواندن هم تهیه نان از نانوایی ها با صف های طولانی،تهیه نفت از پمپ بنزین شهر با صف هایی که گاها به ۴۰۰ متر می رسید و گاهی لازم بود نیمه های شب بیدار شویم تا در ردیف های جلویی صف قرار بگیریم و... مشکلاتی بود که کنار درس خواندن با آن مواجه بودیم.
اما مشکل اصلی ما شلوغی و کوچک بودن اتاق با یک عدد لامپ ۱۰۰ بود که ما را مجبور کرده بود تیر برق های خیابان را رزرو کنیم و شبها تا ساعت ۱ و گاهی ۲ بامداد زیر نور تیر برق های شهر درس بخونیم.
غرض از این خاطره داستان درس خواندن و شرایط تحصیل مان نبود زیرا این خود داستانی طولانی دارد.ولی در شبی از همان شبهایی که زیر تیر برق خیابان مشغول درس خواندن بودیم حدودای ۲ بامداد در حال برگشتن به منزل شیطنت کودکانه ما همدیگر را دنبال کردیم که هم خستگی مان دربره هم گرممان بشه چون هوا خیلی سرد بود.در همین حال خودروی گشت نیرو انتظامی جلوی پای ما سبز شد، گفت : " هی بچه این موقع شب تو خیابان چه کار می کنید ؟" گفتم :" داشتیم درس می خوندیم حالا داریم بر میگردیم به منزل" گفت :" دروغ نگو ! شما می خواهید سرقت کنید!!" گفتم : " نه به خدا داشتیم درس می خوندیم" زد تو گوشم گفت برو عقب ماشین سوار شو ،( خودرو وانت پارس خودرو بود)،پسر عمه من که همراه بود گفت آقا : " ما ماشینی تو خیابان ندیدیم که بخواهیم سرقت کنیم ،مگه ما ماشینیم؟!" گفت حرف اضافی نزن برو بالا ، خلاصه تو سرمای دی ماه و نم نم بارون ما را عقب وانت یک ساعتی تو شهر دور داد و بعد کلانتری تحویلمان داد.
تو سوز سرما یه لحظه یاد حرف پسر عمه ام افتادم که گفت ما ماشینی ندیدیم سرقت کنیم! گفتم پسر عمه این چه حرفی بود زدی ،الان دیگه فکر میکنه ما واقعا خواستیم سرقت کنیم؟! زد زیر خنده ، گفت اونا نمی دونند تو که می دونی ما باهم کورس بسته بودیم نه با ماشین ، ماشینی نبود که ما ازش سرقت بگیریم!!!!
یک لحظه به خودم آمدم که پسر عمه بیچاره ما فکر می کنه "سرقت " همان " سبقت " هست .و نمی دونست سرقت یعنی دزدی!!!
ناخودآگاه زدم زیر خنده ، قاه قاه می خندیم که افسربا عصبانیت گفت: بیا پایین چرا می خندی ،یک خنده ای نشونت بدم که هیچ وقت نخندی،
گفتم جناب سروان این پسر عمه من هنوز معنای سرقت را نمی دونه، بعد شما ما را به جرم سرقت داری بازداشت می کنی ، داستان را برای افسر تعریف کردم اون هم کلی خندید'
ما را برد کنار بخاری گفت خودتون را گرم کنید بعد برید خونه تون.
خلاصه ما بچه دهاتی بودیم ،از پشت کوه اومده بودیم،با واژه سرقت و واژه های مشابه تو شهر آشنا شدیم،امروز آرزو می کنم ای کاش هیچوقت با این واژه ها آشنا نمی شدیم،کاش پشت همان کوه می ماندیم و در دنیای سادگی خودمان می ماندیم،همانطوریکه مرحوم بهمن بیگی اون دنیای سادگی و پشت کوهی را تعبیر می کند:
از پشت کوه آمده ام
، چه میدانستم اینور کوه باید برای ثروت حرام خورد
برای عشق خیانت کرد
برای خوب دیده شدن دیگری را بد نشان داد
برای به عرش رسیدن دیگری را به فرش کشاند.
وقتی هم با تمام سادگی دلیلش را می پرسم میگویند: از پشت کوه آمده. ترجیح میدهم به پشت کوه برگردم. "و تنها دغدغه ام سالم برگرداندن گوسفندان از دست گرگها باشد "تا اینکه اینور کوه باشم و "گرگ."
علی دژمان
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 کشف لاشه "کَل" و ۵ گونه پرنده از منزل شکارچی "پادنا"
- 2 احیای مجموعه ورزشی کارگران یاسوج/+تصاویر
- 3 با افت منابع آبی کهگیلویه و بویراحمد تابستان سختی پیشرو است
- 4 ۲۶ هزار معلول تحت پوشش بهزیستی کهگیلویه بویراحمد
- 5 خانواده ۹ نفره گرفتار در ارتفاعات چاروسا کهگیلویه نجات یافتند
- 6 فرماندار گچساران : ۴۰۰ طرح اشتغالزایی در گچساران اجرا میشود
- 7 ۱۷ میلیارد ریال اعتبار در ورزش زورخانه ای کهگیلویه وبویراحمد هزینه شده است
- 8 ۲۳ درصد از نوآموزان کهگیلویه و بویراحمد تاکنون مراجعه نکردند
-
سرپرست مدیریت فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج منصوب شد
-
مدیر فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج تغییر کرد+ عکس و سوابق
-
انتقاد شجاعپوریان از تشریفات بیجا در مراسمهای عزا/ آیینهایی که تسلیبخش نیست
-
نوستالوژی فوتبال دهدشت در دهه 60
-
دلنوشته رئیس سابق دانشگاه علوم پزشکی استان در سوگ زنده یاد «قلندر سخن سنج»/ زمین سبز دیگر جای خالی تو را حس میکند
-
«قلندری» که سخن میسنجید
-
واگذاری معادن کهگیلویه و بویراحمد با شرط فرآوری
-
قیمت جدید شن و ماسه در کهگیلویه و بویراحمد اعلام شد
-
هزینه ماهانه ۴۰۰میلیارد تومانی تأمین اجتماعی کهگیلویه و بویراحمد
-
۱۸۷۷ میلیارد تومان از اعتبارات سال گذشته کهگیلویه و بویراحمد هنوز جذب نشده است
نظرات ارسالی 0 نظر
شما اولین نظر دهنده باشید!