-
پروژههای کلنگی!؟ چرا هیچ طرحی برای افتتاح در هفته دولت نیست؟/ به بهانه عرایض نماینده کهگیلویه در شورای اداری استان
علی صاحبی -
۱۹ مرداد؛ روزی برای دلسپردگان واژهها
علی سینا رخشنده مند -
روز خبرنگار و شعری از هوش مصنوعی
علی ضامنی پور -
جامعه ای که خبرنگارانش را حفاظت نکند، محکوم به نابینایی است
یادداشت مخاطبان -
برای آنان که صدای دیگراناند
مریم پارسا -
مدیر شایسته کیست؟
یادداشت مخاطبان -
آمارسازی ، پاسخ گریزی، وسکوت در برابر تخلفات گذشته / از استخدام های فله ای تا آمارهای صوری / دفتر آمار، نه دفتر اقدام / وقتی مدیر ارقام، از واقعیت عقب ماند.
ناشناس -
«غلامرضا پناه» ؛ مدیری از تبار بخشندگی
عنایت شیخی -
مردم آزاری به سبک پزشک متخصص
پیام واحد -
آب هست، اما برای دیگران!!!
سعید صفا دوست
پا جای پای شهید؛ دلنوشته مادر برای فرزندش در خط مقدم جبهه مقابله با کرونا

حاج میر احمد تقوی یکی از مومن ترین و معتقد ترین و مردمی ترین روحانی بود چهره تاریخ دیار کهگیلویه بزرگ و استان چهار فصل در دامن خود پرورش داده و انسان فرهیخته با خداشناس و مومن و خداترس و انسان والایی بوده سال های سال از طریق مختلف خسرو و بخصوص با تاسیس حوزه علمیه نشر احکام فرهنگی دینی و مکارم اخلاقی و سیره پیامبری علیه السلام و ائمه اطهار علیه السلام روشنگری هدایت و در نظر با با طبع مردم از احترام و جایگاه خاصی برخوردار بود مردم از نوع گویش مخصوص ایشان بسیار خشنود بودند و استقبال میکردند و رفتار و کردار و اخلاقشان الگو و اسطوره و سمبل برای اکثر مردم دیندار و متدین بود و همه افراد از همنشینی با ایشان لذت می بردند افتخار میکردند و کسب فیض می نمودند پدر شوهر من هم یکی از همین افراد بود با ایشان بسیار دوست و صمیمی بود هفته یکبار به دیدارش میرفت از از برکاتش فیض می برد از برکاتش فیض میبرد از وقتی که پدر شوهرم زمین گیر شد حاج تقوی هر چند وقت یکبار دیدارش میآمد و به او سر میزد یکی از این روزها چه برای آن ها موز آورده بود و بر روی آنها دعا خوند و یکی به پدرشوهر داد به مادرشوهرم من پس از پذیرایی در کنارشان نشستم از من تشکر کرد و گفت خواهد راضی به زحمت نیستم هر وقت پذیرایی می کنی یا میوه یا چای بیاور گفتم چشم گفتم حاج آقا سوالی دارم خدمتت گفت فرمایید گفتم اگر من از دست این حاج آقا و خانوم ناراحت بشوم و داد بزنم گناهش مثل گناه ای ا ست که سر پدر و مادرم خودم بزنم او به من گفت دخترم من مطمئن هستم تو این کار را نمی کنی ولیّ نصیحت به تو می کنم خدا سفری برایت پهن کرده است که تا می توانی از آن استفاده کن واقعاً من آن موقع معنی حرفش در حدی می دانستم که کاری که دارم انجام میدهم ثواب دارد و ثواب آن شب زنده داری ها را هدیه به روح مادرعزیزم میکردم من حالا میفهمم این عالم ربانی چه حرف پر معنایی به من زده سفره ای که می گفت من حالا اثراتش می بینم من فکر نمی کردم که سفره خداوندا ینقدر گستردباشد ۲۰ سال پیش این حرف را به من زد حالا من اثراتش را می بینم که خدمت کردن به پدر و مادر این قدرت اثر دارد که موفقیت های بچه هایم را مدیون همین می دانم شما بچه های عزیزم ان قدر روح بزرگ ولطیفی دارین که به یاد پدربزرگ ومادربزرگ خود هستیدوازدرآمدخود برای انها خیرات میدهید و ای پسرعزیزترازجانم که به احترام وپاس داشتن عموی حماسه سازت وقهرمان وشجاع ودلیرت شهید حسین عادلزاده نامت رابه نام عمویت شهید متبرک ومزین نمودهایم پدرت هرگاه تو راصدامیزندحسین اشک درچشمانش حلقه میزند وبیادبرادربزرگش شهید دفاع مقدس ومایه عزتوابرو وشرفشهیدمی افتدوبه همین خاطر نام قهرمان دفاع مقدس را برتو گزاشت تا نام حسین درمیان خانواده وطایفه همچنان زنده بماندقوت قلب ومیوه ی دل که توبرای ما امید وزندگی هستی وشب چراغی پر نور واخلاق فوق العاده ات زبان زد خاص وعام است وبه همین خاطر بیشتر اقوام، صفات وروحیاتت را بیشتر شبیه عموی بزرگوارت میدانند پسر عزیزوخوش چهره وزیبایم دلم برایت تنگ شده است دوست دارم درکنارت بنشینم و بویت را استشمام کنم مدت هاست که به دلیله فداکاری واخلاق بی نظیر ومردم دارت بیماران رابه خانواده ات ترجیح دادی وقتت را بیشتر صرف کمک به بیماران کرونایی کردهای جایت درخانه کنار ما خیلی خالی است ونفس گرم ومحبت امیزت را لمس نمیکنم زیرا که به نوعی خدمت به بیماران وعبادت خدا رابه جا میاوری واعمال خیر وخدا پسندانه مینمای امیدوارم که تلاش وایثارگریهای شما مورد رضایت مقبول درگاه الهی قرار گیرد خداراشکر کرده که چنین نعمت های ارزشمندی وفرزندان شایسته ی وعاقبت به خیری به ما هدیه نموده ای فرزندانم باچشمانی اشک بار دراین هوای بهاری وبارانی از اشک شوقی که جگرگوشههایم را خدمت گذار ودرخدمت مردم نیازمندی ببینم دست به سوی آسمان برده وازدرگاه الهی سلامتیه همه بیماران دنیا وموفقیت هرچه بیشترشماوهمه همکارانتان راخواهانم...انشالله
پری عادلزاده
عکس آرشیو بنیاد شهید استان
پهلوان شهید حسین عادلزاده پس از اخذ دیپلم در سن ۱۸سالگی به جبهه پیوست و در سن ۲۰ سالگی درتاریخ ۶۲/۲/۱۰ به شهادت رسید.
مختصری از زندگی شهید عادلزاده
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 مشکل توزیع کود یارانهای در کهگیلویه و بویراحمد مرتفع شد
- 2 کاهش ۱۸ درصدی سرقت در کهگیلویه
- 3 شهرک صنعتی خورشیدی در کهگیلویه و بویراحمد افتتاح می شود
- 4 کشف ۳۰۸ کیسه آرد قاچاق در کهگیلویه وبویراحمد
- 5 مدیرعامل آبفا استان: تکمیل تصفیهخانه دهدشت ۶۰۰ میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد
- 6 ارزآوری ۲۵ میلیون دلاری محصولات کشاورزی برای کهگیلویه و بویراحمد
- 7 شرور سابقه دار در باشت دستگیر شد
- 8 خالی کردن حساب با پیامک جعلی ابلاغیه قضایی
-
گزارش عملکرد یکساله «تاجگردون» در روز تجلیل از خبرنگاران/ از سرمایهگذاری کلان در گچساران و باشت تا حواشی شهرداری دوگنبدان/ جزییات و تصاویر
-
پتروشیمی چرام و پالایشگاه بهمئی مجوزات لازم را دارند/ اولویت دهدشت، بیمارستان است/ اتحاد در کشور در تاریخ بینظیر بود/ یک تجلیل ماندنی
-
مدیرکل انتقال خون: در شاخصهای اهدای خون جزو سه استان برتر کشور هستیم/ مشارکت پایین جوانان و بانوان چالش اصلی اهدای خون است
-
مسئولیت جوان هماستانی در صنعت نفت و گاز + عکس
-
امضای تفاهمنامه همکاری میان هلدینگ خلیجفارس و بانک رفاه/ تأمین مالی طرحهای صنایع پلیمر گچساران و پتروشیمی دهدشت در اولویت اول همکاری
-
هیئت رئیسه شورای شهر دوگنبدان انتخاب شدند/ جزییات
-
مهار آتشسوزی در مرکز ضایعاتی دوگنبدان با تلاش آتش نشانان
-
ضارب خیابانی بانوی گچسارانی دستگیر شد
-
کهگیلویه و بویراحمد ۱۰ ایستگاه شتابنگار زلزله نسل جدید راهاندازی کرد
-
رفع ابهام رئیس اورژانس استان از تعطیلی موقت یک پایگاه در زیلایی
نظرات ارسالی 1 نظر
درود بر پرچمدار عشق و آزادی،پهلوان شهید
پاسخ