-
از نقد تا اقدام؛حلقه گمشده مدیریت در چرام
حسن کریمی -
تفنگ و فرهنگ
حافظ یعقوبی -
شهامت اهل واسطه گری و فریبکاری نیست
موسی اخلاقینسب -
«غلامرضا پناه» از دریچه روانشناسی رهبری؛ تحلیل یک مدیر تحولآفرین با تکیه بر نظریههای سرمایه
عنایت شیخی -
مردم آزاری با قولهای ورشکسته دولتها و مدارس غیرانتفاعی
پیام واحد -
رشد بی رویه و بی ضابطه مدارس غیر انتفاعی
رضا حیدری -
موحد، تناقضات بین عمل و جایگاه نمایندگی مردم
علی صاحبی -
حملات به بهرامی؛ ناآگاهی یا انتقامجویی سیاسی؟
یادداشت مخاطبان -
آقای بهرامی! جوان کهگیلویه و بویراحمدی کمفرصت است، نه کمهنر
بویار پارسه -
از همدلی تا امید آفرینی؛ روایت هفته دولت ۱۴۰۴ در کهگیلویه وبویراحمد
ادریس کشاورز
ادای احترام به آبادانیِ خودساخته

ناخدازاده اهل جنوب که بعدها ناخدای ادبیات شد، آنگونه که خود میگفت ۱۳۰۸ در آبادان زاده شد. پدرس ناخدا خلف مردی بود شناخته شده در دیار خود. بهواسطه حرفه پدر و مراودات وی، به جمع تکنیسینها و مسافران انگلیسی راه یافت که در آن روزگار در پی استخراج و شاید غارت نفت، مقیم آبادان بودند.
نکته مهم در زندگی نجف همین جاست. از شوربختیهای دانشگاهرفتگان این سالها این است که بهقول آقای روحانی، همه در پی دکتر شدن هستند، ولی هیچ کس انگار دغدغه در اندازه دریابندری شدن را ندارد.
چند ماه پیش، در مسیر تهران، با یک دکتر ادبیات همسفر شدم. از علاقهام به ادبیات که گفتم برایش جالب بود. در خاطرهای از یک جلسه دفاع پایاننامه نقل کردم که سه استاد برجسته ادبیات دانشگاه تهران در آن حضور داشتند.
زندهیاد دکتر اسماعیل حاکمی، زندهیاد دکتر مظاهر مصفا که چند ماهی است پر کشیده و دکتر فریدون جنیدی. با کمال تعجب، این دکتر ادبیات، دکتر حاکمی را نمیشناخت. آن دو دیگر را هم چه بسا تظاهر به شناختن میکرد.
تا مدتها ذهنم درگیر این موضوع بود که این چه خروجی دانشگاههای ماست که دکتر آن، حتی اسامی اساتیدی گرانسنگ را نشنیده است؟
نجف دریابندری دکتر نشد. ولی استاد بیبدیل بود. دانشگاه نرفت، ولی هر استاد دانشگاه رفتهای را وادار به تعظیم کرد. به اقرار تمام کتابخوانهای حرفهای، بعید است این سالها ترجمهای بهتر از ترجمههای دریابندری برای آثار فاخر ادبیات جهان از جمله غولهای ادبیات مانند ویلیام فاکنر، ارنست همینگوی و.... یافت شود.
دریابندری، در این وجه با احمد شاملو در شباهت بود. او هم دانشگاه نرفت. ولی کافی است یک اثر از ترجمههای او را بخوانید تا متوجه شوید که ترجمه یک اثر ادبی، اگر قرار باشد گیرایی اثر را داشته باشد با ترجمه متون مثلا علوم پایه چه اندازه تفاوت دارد.
برای نمونه مثلا در یک اثر ترجمهای از زندهیاد شاملو که موفق به خواندن آن شدم (نصف شب است دیگر، دکتر شوایتزر! نوشته ژیلبر سسبرن) نوعی رقص را در میان واژگان حس میکنید. نوعی شاعرانگی را در جملات. چندانکه گویی مترجم، خود خالق اثر است، نه مترجم آن.
در آثار نجف دریابندری، هم به نوعی بازآفرینی میرسید؛ فراتر از امانتداری در ترجمه. یعنی مترجم وقتی اثر را بر میدارد، گل است، وقتی کار ترجمه را به پایان میرساند، به سبزه نیز آراسته شده است.
این نبوغ ذاتی را که نویسنده معاصر عباس معروفی، از آن بهعنوان «جراحی واژگان» یاد میکند، مختص کسی در حد دریابندری است. وجه دیگر جاذبه شخصیت دریابندری، طنز و مطایبه است. چه در زندگی روزمره و مراودات چه در نگارش. چنین رفتاری، بیگمان نشان از نوعی رهایی روح و وسعت دل دارد. اگر نه، چگونه ممکن است فردی در اوج قله حرفهای بنشیند، و در برج عاج ننشیند. چه بسا «حکمت شادان» همین خندهرویی باشد.
گویا در اثری از آثار که هنوز خود ندیدهام(چنین کنند بزرگان) همین روح طنز جاری است. عمر پربار نجف دریابندری، بعد از ۹۰سال در حالی به پایان رسید که بیش از هفت دهه آن به کار حرفهای پرداخت.
چرا که از همان ابتدا، یعنی سن بیست سالگی، نخستین ترجمهها را با کیفیتی فراتر از انتظار تحویل دوستداران کتاب داد. (یک شاخه گل سرخ برای امیلی، اثر فاکنر) و این کیفیت بعدها چنان ادامه مییابد که به باور اکثر کارشناسان، اصولا برخی نویسندگان بزرگ را او و ترجمهاش بود که به جامعه ایران معرفی کرد. چه از این بِه ارمغانی!
در میان آثار ترجمهای دریابندری، یکی تاحدی متفاوت مینماید. کتاب «چنین کنند بزرگان» نوشته «ویلیام جیکوب کاپی»، معروف به ویل کاپی، نویسنده طنزنویس و منتقد ادبی آمریکایی بود. کتابی از او به نام «انحطاط و سقوط عملاً همهکس» در ۱۹۵۰ با نقاشیهای ویلیام استایگ منتشر شد.
یکی درباره این کتاب از اصطلاح «من درآوردی» استفاده کرد. این اثر هم در نوع خود بدیع است و ابعاد هنر ترجمه نجف را آشکارتر میکند؛ چرا که بهجای ترجمه واژه به واژه، گویی اثری به فارسی به موازات اثر اصلی نوشته است.
اما آنچه در سالهای آخر عمر، به یکباره دوستداران این نویسنده را متعجب کرد و چه بسا شنیدن خبرآن لبخند را هم بر لبانشان کاشت، خبر تالیف «کتاب مستطاب آشپزی، از سیر تا پیاز» بود. خیلیها تا ندیدند باور نکردند که مترجم «متفکران روس»و آثار«برتراند راسل» دستی هم در آشپزی داشته باشد.
این کتاب که نوعی دایرهالمعارف در زمینه آشپزی بهشمار میرود، حاصل چند دهه تجربه و تحقیق نویسنده در باب آشپزی و طبخ انواع غذا است. حرفهای که به گفته خود نجف، ابتدا با پخت و پز در زندان برای همبندیها آغاز شد و لابد بعد از ورود زنی فرهیخته در زندگیاش(زندهیاد فهیمه راستکار) این جد و جهد ادامه یافت تا حاصلش در آن قطع بزرگ و کیفیت بالا، میهمان خانهها و کتابخانههای ملت شود.
باری، نسل ایرانیان نژاده چون نجف دریابندری، بهسمت انقطاع میرود. و این خبر خوبی نیست. «نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت/به غمزه، مسالهآموز صد مدرس شد»چقدر این بیت حافظ میتواند گویای شخصیت این «آبادانی خودساخته» باشد.
* فعال فرهنگی و اجتماعی منبع:همدلی
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 هفت هزار تن بذر اصلاحشده برای کشت پاییزه در کهگیلویه و بویراحمد تامین شد
- 2 ۹ درصد جمعیت کهگیلویه و بویراحمد سالمند است
- 3 رشد ۶ برابری کشفیات ماینرهای غیرمجاز در کهگیلویه و بویراحمد
- 4 قاچاقچی لوازم دندانپزشکی و موبایل در یاسوج نقره داغ شد
- 5 خرید و ذخیرهسازی گندم در کهگیلویه و بویراحمد بیش از ۶۰ درصد کاهش یافت
- 6 معاون جدید پیشگیری از جرم دادگستری کهگیلویه و بویراحمد منصوب شد
- 7 تقدیر و تشکر خانواده «شهید ایزدپناه» از ابراز همدردی مردم
- 8 متلاشی شدن باند حفاری غیرمجاز در یاسوج/ یک تبعه بیگانه دستگیر شد
-
پیشرفت طرح پلیاتیلن سنگین شرکت صنایع پلیمر گچساران به مرز ۵۰ درصد رسید/ آمار اشتغال در این طرح از ۸۰۰ نفر عبور کرد
-
مهر تایید قلعهنوعی بر عملکرد فوتبالیست هماستانی/ «کسری طاهری» به تیم ملی فوتبال دعوت شد
-
فاصله توسعه ای گچساران با کهگیلویه؛ مدیریت زنان یا فاصله بین دو طرز تفکر؟
-
شلیک به زندگی در مراسم شادی/ تیراندازی حین یک عروسی کشته و زخمی برجای گذاشت
-
سیمان سفید تنگ سپو؛ پروژهای ۱۸ ساله که در حسرت تحقق ماند
-
شکار غیرمجاز شبانه با سگهای آموزشدیده در کهگیلویه و بویراحمد
-
وزیر میراث فرهنگی/تفویض اختیار حوزه میراث فرهنگی و گردشگری به استاندار
-
مطالبه عجیب موحد از وزیر میراث فرهنگی/ منجی کهگیلویه باشید!
-
مدیران اینستاگرامی؛ خدمت یا نمایش؟
-
ذبح منافع عمومی به جای منافع شخصی/ مدافعین معاون استاندار دنبال چه چیزی هستند؟
نظرات ارسالی 0 نظر
شما اولین نظر دهنده باشید!