-
از نقد تا اقدام؛حلقه گمشده مدیریت در چرام
حسن کریمی -
تفنگ و فرهنگ
حافظ یعقوبی -
شهامت اهل واسطه گری و فریبکاری نیست
موسی اخلاقینسب -
«غلامرضا پناه» از دریچه روانشناسی رهبری؛ تحلیل یک مدیر تحولآفرین با تکیه بر نظریههای سرمایه
عنایت شیخی -
مردم آزاری با قولهای ورشکسته دولتها و مدارس غیرانتفاعی
پیام واحد -
رشد بی رویه و بی ضابطه مدارس غیر انتفاعی
رضا حیدری -
موحد، تناقضات بین عمل و جایگاه نمایندگی مردم
علی صاحبی -
حملات به بهرامی؛ ناآگاهی یا انتقامجویی سیاسی؟
یادداشت مخاطبان -
آقای بهرامی! جوان کهگیلویه و بویراحمدی کمفرصت است، نه کمهنر
بویار پارسه -
از همدلی تا امید آفرینی؛ روایت هفته دولت ۱۴۰۴ در کهگیلویه وبویراحمد
ادریس کشاورز
لب بر تیغ!

من سزاوار این جایزه نیستم اما سزاوار آرتروزی هم که گرفتهام نبودم. "جنک بنی در مراسم دریافت جایزهی امی"
۱) ادبیات تنها شکل تولید فرهنگی است که وابستگی تام و تمام به زبان دارد. احتمالاً همین ویژگیست که باعث تقاطع سیاست و ادبیات میشود. سیاستمدار نیز همچون هنرمند با یاری کلمات به خلق روایتی دست میزند که باورپذیر باشد و در کنه جان مخاطب نفوذ کند. پس با این استدلال میتوان سیاستمداران و نویسندگان را رقبایی برای تمام فصول نامید. طبیعیست که نویسنده زبان را به شکل دیگری به کار میگیرد و جهانی دیگرگونه در برابر سیاستمدار میآفریند. این رقابت نهان عمری به درازای عمر سیاست و ادبیات دارد و در اغلب اوقات نیز نویسنده به دلیل اطلاع درست از کاربست زبان و شیوهی روایت توانسته است قانع کنندهتر و تاثیرگذارتر از سیاستمدار زبانورزی کند و روایت بیافریند. نویسنده فقط در قید و بند درستبودن منطق روایی است اما پاشنهی آشیل سیاستمدار آنجاست که اقناعکنندگی را بر منطق روایتش ارجح میداند و خود را به مسلخ میبرد.
۲) بیتردید حسن بهرامی جدیترین نویسندهی ادبیات داستانی این جغرافیا است و در زمینهی داستان کوتاه و رمان از نویسندگان درجهی یک ایران در دو دههی اخیر به شمار میآید. او غزلسرایی چیرهدست است و در شعر سپید و شعر بومی نیز آثار درخشانی دارد. بهرامی در حوزهی پژوهش نیز بیکار ننشسته و آثار مهمی به خصوص در ادبیات فولکلور کهگیلویه و بویراحمد دارد. با این حال در تمامی این سالها آنقدر که باید ارج ندیده و آن طور که شایسته است قدرش را ندانستهایم. جوانک آرام و لاغراندامی که در دههی ۷۰ جوانان و نوجوانان گچسارانی را دور هم جمع میکرد و برایشان شعر میخواند و شعرهایشان را میشنید و همزمان در کسوت رسمی یک معلم ادبیات به دانشآموزانش از جادوی شعر و داستان میگفت حالا و در شروع دوران بازنشستگی با زبانی آتشین سخن میراند و نمایندهی گچساران نیز از آتش عصیان کلامش در امان نمیمانَد.
۳) نقطهی عزیمت این رخداد اینجاست که چه عواملی باعث شده که بهرامی اینگونه بیپروا به نمایندهی گچساران و باشت بتازد و او را به بیاخلاقی و درج مطلب خلاف واقع در صفحهی اینستاگرام او متهم کند؟
۴)جواب را باید در آنچه که در سالهای اخیر بر بهرامی گذشته است جستوجو کرد. با نگاهی به تاریخ ادبیات مدرن ایران درمییابیم معدود نویسندگانی بودهاند که همزمان هم در شعر کلاسیک و شعر سپید و حتی شعر بومی و هم در رمان و داستان کوتاه و حتی در جستارنویسی، پژوهش و تحقیق چونان حسن بهرامی از سطح متوسطِ هر کدام از این حوزهها بالاتر باشد. با این تفاصیل و بیتردید میتوان او را جدیترین چهرهی ادبیات در تاریخ کهگیلویه و بویراحمد دانست اما چیزی که در این سالها و در این زیستبوم رایج بوده هجمهی عجیب و غریبی است که به بهانههای مختلف علیه او ایجاد شده است. اپوزسیوننماهایی که روزی از دندهی چپ کلاسیک برخاستهاند بهرامی را نوازش کردهاند و شب از منظر فرانکفورتیها او را مورد طعن قرار دادهاند. گاهی به سبب حضور در جشنوارهای ملی او را با فکتی از مارکس و لنین به گوشهی رینگ بردهاند و گاهی به بهانهی داوری در جشنوارهای سراغ آدورنو و ژیژک رفتهاند و او را نواختهاند. وضعیت او در قرائت رسمی فرهنگ و هنر نیز دست کمی از این وضعیت ندارد و مدیران و تصمیمسازان این عرصه نیز همواره با شک و تردید و البته ترس به او نگریستهاند. به عبارت واضحتر هیچگاه او را در حلقهی خودیها جا ندادهاند و او را همچون رحم عاریتی برای زایشی کوتاهمدت و کسب مشروعیتی مقطعی عزیز دانستهاند.
۵)در سکانس پایانی فیلم "چشماندازی در مِه" اثر درخشان تئوآنجلو پلوس دو کودک رنجور از زجر و آسیبهای واردشده از طرف مردم در حالی که موسیقی حزنانگیز "النی کاراییندرو" آنها را همراهی میکند در چشماندازی در مِه به سمت تکدرختی میروند. وضعیت زیست حسن بهرامی در وضعیت کنونی اینچنین است. او با تحمل حجم زیادی از فشارهای بیرحمانه و ناملایماتی از برون آسیب دیده و از درون تهی شده است. بسیاری از ما هم بهناچار و از سر اضطرار به خیل آسیبزنندگان از برون پیوستهایم و زخم مزمن او را تازه میکنیم و بر درد و رنجش میافزاییم. اما از یاد نبریم که همهی ما ممکن است روزی وضعیت دیروز و امروزِ حسن بهرامی را تجربه کنیم. شاملو این وضعیت را اینگونه ترسیم کرده است: در نیست راه نیست شب نیست ماه نیست نه روز و نه آفتاب ما بیرونِ زمان ایستادهایم با دشنهی تلخی در گُردههایمان.
*منتقد ادبیات و سینما
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 هفت هزار تن بذر اصلاحشده برای کشت پاییزه در کهگیلویه و بویراحمد تامین شد
- 2 ۹ درصد جمعیت کهگیلویه و بویراحمد سالمند است
- 3 رشد ۶ برابری کشفیات ماینرهای غیرمجاز در کهگیلویه و بویراحمد
- 4 قاچاقچی لوازم دندانپزشکی و موبایل در یاسوج نقره داغ شد
- 5 خرید و ذخیرهسازی گندم در کهگیلویه و بویراحمد بیش از ۶۰ درصد کاهش یافت
- 6 معاون جدید پیشگیری از جرم دادگستری کهگیلویه و بویراحمد منصوب شد
- 7 تقدیر و تشکر خانواده «شهید ایزدپناه» از ابراز همدردی مردم
- 8 متلاشی شدن باند حفاری غیرمجاز در یاسوج/ یک تبعه بیگانه دستگیر شد
-
پیشرفت طرح پلیاتیلن سنگین شرکت صنایع پلیمر گچساران به مرز ۵۰ درصد رسید/ آمار اشتغال در این طرح از ۸۰۰ نفر عبور کرد
-
مهر تایید قلعهنوعی بر عملکرد فوتبالیست هماستانی/ «کسری طاهری» به تیم ملی فوتبال دعوت شد
-
فاصله توسعه ای گچساران با کهگیلویه؛ مدیریت زنان یا فاصله بین دو طرز تفکر؟
-
شلیک به زندگی در مراسم شادی/ تیراندازی حین یک عروسی کشته و زخمی برجای گذاشت
-
سیمان سفید تنگ سپو؛ پروژهای ۱۸ ساله که در حسرت تحقق ماند
-
شکار غیرمجاز شبانه با سگهای آموزشدیده در کهگیلویه و بویراحمد
-
وزیر میراث فرهنگی/تفویض اختیار حوزه میراث فرهنگی و گردشگری به استاندار
-
مطالبه عجیب موحد از وزیر میراث فرهنگی/ منجی کهگیلویه باشید!
-
مدیران اینستاگرامی؛ خدمت یا نمایش؟
-
ذبح منافع عمومی به جای منافع شخصی/ مدافعین معاون استاندار دنبال چه چیزی هستند؟
نظرات ارسالی 1 نظر
گناه این شاعر گرامی چیست ، که نمی خواهد از او استفاده تبلیغاتی و سیاسی کنند!! . ستایش مرآن ایزد تابناک که پاک آمدم و پاک رفتم به خاک
پاسخ