مارا همه شب نمی برد خواب ای خفته ی روزگار دریاب جناب آقای هاشمی نماینده محترم شهرستان! آنچه که شما در مورد تلاش تان برای پتروشیمی کهگیلویه و منفعت آن بیان میکنید بر دو قسم است؛ یکی اینکه علیرغم تبلیغات فراوان اقدام عملی آنچنانی صورت نگرفته و آب به غربال پیمودن است و منفعتی برای مردم نداشته و تنها سود آن به جیب پیمانکاری خاص رفته و قسمتی که اساسا این پتروشیمی بدون مطالعه و در جایی غیر اصولی بنیاد نهاده شده؛ که اگر به سراغ آمار و ارقام برویم تنها کار صورت گرفته از محل ۲۰ درصد مورد تعهد شرکت دولتی مادر یعنی شرکت پتروشیمی ایران است که شامل چند ساختمان جزء و خاکبرداری است که با توجه به اینکه در پیدا کردن سرمایه گذار در راهروهای مجلس و وزارت نفت دست به دامن شرکت های خصولتی و دولتی بوده اید که خود دچار مشکل اند هنوز هیچ ساختمان صنعتی توسط شرکت اصلی سرمایه گذار پی ریزی و وارد مرحله ساخت نشده اساسا هنوز نمیتوان نامی از پتروشیمی بر آن گذاشت... آقای هاشمی بجای راهروهای وزارت نفت و دالان های مجلس میتوان سرمایه گذار را در جاهای صحیحش همچون نمایشگاه های تخصصی سرمایه گذاری بین المللی پیدا کرد... و این ۲۰ درصد دولتی که به نوعی تجهیزکارگاه پتروشیمی است علاوه بر این چند ساختمان خوابگاه و اداری که هنوز ساخته نشده اند تنها خاکبرداری با مبلغی نزدیک به ۲۵ میلیارد تومان به نفع آن پیمانکار خاص انجام گرفته و شنیده ها حاکی از عدم حمل صحیح و جابجایی نا مناسب خاک آن است... اگر دکتر کامرانی از جمع کردن پتروشیمی میگوید از جمع کردن دکان بازاری میگوید که ضررش بیش از منفعت آن است و از جمع کردن و پایان دادن به کارهایی است که غیر علمی و غیر اصولی که فقط جنبه ی تبلیغاتی دارند راسخن به میان آوردند وتنها کاربرد تبلیغاتی اش برای مردم مانده.. پتروشیمی که هم کلنگش به اشتباه زده شد هم طولانی شدن زمان بهره برداری توسط شما اشتباه بود.. چرا؟ از لحاظ جانمایی صنعتی این پتروشیمی در نامناسب ترین مکان خود قرار دارد یعنی فاصله بسیار زیاد از منابع تامین خوراک تا اشغال اراضی حاصلخیز و صرف آب مرغوب کشاورزی... از لحاظ جانمایی این طرح میبایست در منطقه بهمئی و نزدیک تاسیسات نفتی و در خاک درجه سه کشاورزی و به دور از جمعیت انسانی بنا نهاده میشد. و آبی که برای اینکار از رودخانه مارون در نظر گرفته شده یعنی سه میلیون و هفتصد هزار مترمکعب در سال و آب و هوای مناسب و معتدل شهرستان میتوانست باعث تاسیس شهرک گلخانه ای بین المللی کشاورزی به تعداد ۸۰۰ گلخانه ۸۰۰۰مترمربعی با صرف انرژی پایین با توجه به نوع آب و هوا و ایجاد شغل مستقیم ۲۴۰۰ نفری در کمترین زمان ممکن بین یک تا دو سال و ایجاد شغل های با درآمد بالای صنایع وابسته همچون بسته بندی و تبدیلی و مواد غذایی ... که باعث تحول عظیم اقتصادی بین المللی کشاورزی شهرستان میشد که این کار حداکثر با هزینه همان هزینه خاکبرداری پتروشیمی عملی میشد؛ کاری که امروزه کشورهای پیشروی جهان بنا نهاده اند و در تولید غذا خودکفا شده و باعث رونق اقتصاد خود و اشتغال شده اند و از طرفی هم بر خلاف پتروشیمی و صنایع نفتی در راستای اقتصاد مقاومتی غیرقابل تحریم هم میبود؛ همه اینها بماند و تاثیر شیمیایی که این پتروشیمی در آینده بر محصولات کشاورزی اراضی و وضعیت جسمانی و زاد و ولد مردم محدوده کلاچو میگذارد و باعث تعطیلی کشاورزی و دامداری و بیکاری جوانان و مردم آن خاک خواهد شد. اینجانب در این خصوص و جهت روشنگری بهتر ابعاد فاجعه آمیز و فرصت سوزی این پروژه و بحث پیرامون طرح های جایگزین و چگونگی جذب سرمایه گذار شما رو به بحث و گفتگو در این خصوص دعوت مینمایم.