اداره هر شهرستان به‌عهدۀ یک نفر مأمور بلند پایۀ کشوری بنام فرماندار است و برعکس استاندار که می‌تواند از افراد فاقد خدمات دولتی و فاقد سابقه خدمت باشد، طبق قانون، فرماندار از بین مستخدمین رسمی، از طرف وزیر کشور با جلب نظر استاندار منصوب می‌شود. در روزهای پایانی تیرماه سال ۹۷ در یک اقدام بسیار عجیب و غیرقابل انتظار در کمتر از ۲۴ ساعت حکم فرمانداری علی پوزش لغو و جعفر نیکبخت جایگزین وی به‌عنوان پربحث ترین سرپرست فرمانداری شهرستان کهگیلویه انتخاب شد، انتخابی که بیش از همیشه عدم اتحاد جریان‌های سیاسی در کهگیلویه بزرگ را نشان می‌داد و در عین حال بی‌توجهی محض استاندار را نسبت به سرنوشت سیاسی ترین شهرستان استان دوچندان می‌کرد. با همه فراز و نشیب‌ها و باهمه حرف و حدیث‌ها جعفر نیکبخت در اواخر تیرماه سال گذشته به کهگیلویه آمد و از همان ابتدای مسئولیتش، خیلی خود را درگیر مسائل سیاسی نمی‌کرد و تاجایی که می‌توانست از دامن‌زدن به مسائل سیاسی و حاشیه‌ای دوری می‌کرد. نیکبخت آمده بود تا در اولین تجربه خود در مقام بلندپایه سیاسی یک شهرستان، به خروج کهگیلویه از بن‌بست‌ها کمک کند، آمده بود تا در اولین پست سیاسی خود به همگان ثابت کند که یک پزشک هم می‌تواند فرماندار شود. نیکبخت شخصیت آرامی داشت، مرد قدبلند و باسابقه دانشگاه علوم‌پزشکی استان خیلی زود باهمه طیف‌ها و جریان‌های فعال اجتماعی کهگیلویه سازش کرد و با خوشرویی برخورد می‌کرد. او برخلاف سایر فرمانداران کهگیلویه در همان ابتدای مسئولیتش دست به تغییرات نزد و سعی داشت با همان پتانسیل و ظرفیت موجود راه توسعه و پیشرفت کهگیلویه را ادامه دهد و در این راه به همه پیشنهادات به دقت گوش می‌داد. فرماندار پرحاشیه‌ترین شهرستان استان، خواستار رفع محرومیت و محرومیت زدایی بود به همین خاطر تا جایی که توانست از اکثر نقاط کمتر برخوردار شهرستان بازدید کرد و دستورات لازم برای رفع مشکلات و موانع پیش‌رو را صادر می‌کرد اما با اینهمه خیلی اهل شلوغ کردن و هیاهو نبود و بیشتر اوقات باهماهنگی رسانه‌ها از مناطق شهرستان بازدید میکرد. اما در ادامه روند کاری سرپرست فرمانداری کهگیلویه، استاندار از وی حمایت نکرد و همین عامل باعث سرخوردگی جعفر نیکبخت شد و باعث شد که نیکبخت زمزمه برکناری و استعفا را در سر بپروراند. از سویی دیگر طیف‌های سیاسی شهرستان که خواهان پیشرفت شهرستان نبودند بر این دلخوری فرماندار افزودند و از هرکاری برای فشار به فرماندار کوتاهی نکردند تا جایی که در بعضی اظهار نظرها او را یک پزشک قلمداد میکردند که تنها باید پزشک باشد و بس. طولانی شدن حکم سرپرستی جعفرنیکبخت زمزمه‌ها و حرف و حدیث‌ها را بیشتر کرد، بیش از ۱۱ ماه از سرپرستی نیکبخت می‌گذشت اما همچنان استاندار بر مواضع جدید خود پافشاری می‌کرد و نسبت به آینده کهگیلویه بی‌توجهی کرد تا جایی که دکتر نیکبخت خود رفتن را بر ماندن بی پشتوانه ترجیح داد و در سکوت رسانه‌ای حکم استعفای خود را تقدیم استاندار کرد، نکته جالب‌تر نیز موافقت استاندار با استعفای ایشان بود و این خود نشان می‌دهد که استاندار تا چه اندازه به کهگیلویه و کهگیلویه ای بها می‌دهد! کهگیلویه همچنان بیمار نیمه‌جانی در حین دست و پا زدن است و این حال نزارش روز به روز نمایان‌تر می‌شود، کهگیلویه بیمار است و به جانی تازه نیازمند است، کهگیلویه را باید دوباره احیا کرد و کار از بیخ و بن گذشته است. جریان‌های سیاسی در کهگیلویه همچون پیاده‌نظام لشکرهای شکست خورده فقط به این‌سو و آن‌سو می‌روند و بی‌آنکه بدانند تکلیفشان چیست در سازو کار خود مانده اند بی‌آنکه بدانند راه کدام طرف است و بیراهه کدام طرف؟ نیکبخت باهمه خوب و بدش آرام و بی‌صدا آمد و آرام بی‌صدا رفت، در بهت همگان آمد و در حیرت همه نیز رفت. نیکبخت رفت تا همچنان کهگیلویه بی سروسامان باقی بماند و استاندار همچنان نسبت به کهگیلویه بی‌توجه و بی‌تفاوت باشد. امسال سال برگزاری انتخابات مجلس است، سالی سرنوشت‌ساز برای هویت و عزت کهگیلویه. امیدوارم حوزه استانداری و مدیرکل سیاسی و انتخابات استانداری با رایزنی با جریان‌های سیاسی از فرزندان همین شهرستان برای مسند مهم فرمانداری انتخاب کند تا عزت بر باد رفته کهگیلویه به دست فرزندان همین خاک دوباره احیا شود.