-
آینده جنگ اسرائیل با ایران چه خواهد شد؟
عباس عبدی -
«شافرج الله»
سیدمحمد مختاری -
ایران خانهی ماست؛ مسئولیت ایرانی بودن فراتر از هر تفاوتی
علیرضا تابش -
وقتی وفاداری استاندار به دولت قربانی روابط و رفاقتهای پشت پرده میشود»
یادداشت مخاطبان -
دفاع از ایران؛ به نام یا به ننگ!
فضلالله یاری -
جوابیهای به یک رسانه/ وقتی مدح بیمحتوا جای مطالبهگری رسانهای را میگیرد
حسن کریمی -
مرثیهای بر پروژههای نیمهتمام استان کهگیلویه و بویراحمد
بویار پارسه -
دیدهبان
هجیر تشکری -
عوارض شناسی تعطیلی خرد سیاسی در سطح میزان پیشرفت شهرستانهای چهارگانه
یاسین علویان سوق -
واقعیت مدیران 50 میلیاردتومانی و نقش «تاجگردون» در بحران مدیران اینستاگرامی!
اسلام ذوالقدرپور
در عین سادگی بزرگ!

دیدم آن چشمه هستی که جهانش خوانند
آن قدر آب کزان دست توان شست،نداشت…
مریم میرزاخانی از نسل من بود.تقریبا هم سن.او یک سوپر انسان بود،از نوع نابغه علمی.
خودم که رشته ام ریاضی نبود،در دوره راهنمایی هم به چندعلت علاقمند نشدم.یکی شاید اینکه معلمی که مارا علاقمند کند نبود،دیگر اینکه واقعا نمی دانستم کاربرد واقعی حل آن همه مساله سخت و آسان ریاضیات چیست.بعدها که بیشتر خواندم و دیدم و سفر کردم دریافتم اهمیت ریاضیات در تمدن چیست.خصوصا معماری،فن آوری آی تی و….
باری!
اسفند۷۶اتوبوس مرگ،بیش از چهل نفر،که شش نفرشان نخبه در حد جهانی،بقیه همه مستعد بودند را،در جاده ای که آن سالها از بدترین،و الان بسیار خوب است-جاده اهواز تهران-
به کام مرگ کشید.همان موقع می گفتند راننده در حال دید زدن مسافران بود که حواسش از کارش پرت شد و خودرو با مسافرانش نابود شدند.مریم اما ماند.ماند تا حرفی را به حاکمان ما بگوید بعد به دوستانش بپیوندد.
او میخواست بگوید(این سالی چند ده هزار نفر که بخاطر بی عرضگی تان در جاده ها می میرند،شاید همه نخبه نباشند،اما نیروی انسانی کشور که هستند).
مریم میرزاخانی برای ادامه تحصیل بعد از شریف به هاروارد رفت.از معتبرترین دانشگاههای جهان.بعد هم برای تدریس به استنفورد دعوت شد.افتخار پس از افتخار.یک مساله ریاضی را که سالها همه از حل آن عاجز مانده،حل نمود.بعدها جایزه بسیار معتبر «فیلدز »را بعنوان اولین زن جهان و ایران که این جایزه را برده از آن خود کرد.
اینجای کار بود که این شیرزن ایرانی مرزهای جهان را درنوردید و به شهادت استاد آمریکایی اش،الهام بخش دختران و زنان جویای نام فراوانی در سراسر دنیا شد.
با این همه،به شهادت همه دوستان و بستگانش،در کمال سادگی و فروتنی می زیست.
گویا مصداق همان مشک که اگر نیمه یا تهی باشد،سر و صدا دارد،اگر پر باشد اما کم صداست.
و این خاصیت علم است.
اما مرگ،شعاری که در ایران برای ملت های زیادی خواسته می شود،از بد روزگار،بیشتر سمت خود ایرانیان هم می رود.دنبال این بانوی بی بدیل گشت تا وی را در آمریکا بر زمین کوبید.
درگذشت این نابغه بی بدیل ایرانی را از سه منظر دیگر هم می شود دید.
اینکه اصولا آیا چیزی به نام سرمایه انسانی برای دولتمردان و اصحاب قدرت اهمیت دارد یا نه.
اگر ندارد،که ندارد،مساله حل است.اگر نبود نباید آن سال این جمع از نخبگان داخل یک وسیله نقلیه ناایمن جابجا می کنند.که آن آخرین مورد هم نبود.
دوم:فرار مغزها،هزاران نیروی متخصص،دانشمند و نخبه در چنددهه اخیر،با اخم، از کشور خارج می شوند.اما براحتی می توان لبخند رضایت را بر چهره قدرتمندان ضدنخبه دید.چرا باید چنین با اهل علم،بر سر هیچ برخورد ناشایست نمود؟
سوم،سونامی سرطان،از تهران تا تهرانجلس!
آمار سرطان در ایران بسیار بالاست.اما این نگرانی هست که در «ایرانیان»هم زیاد باشد.پرسش اینست که حال که بدی تغذیه و الگوی زندگی در ایران،موج سونامی سرطان راه انداخته،آیا می شود گفت میرزاخانی هم چون بخش اعظم عمر را در ایران سپری کرده،جسمش پذیرای سرطان در خارج از ایران شده است.؟
چهارم و تلخ تر:هنوز نعش بی جان این هموطن افتخارآفرین سرد نشده بود،که عده ای در شبکه ها،حتی خبرگزاری ها،نداشتن روسری را بهانه بی حرمتی به این عزیز درگذشته نمودند.
حال خوب است یک مقایسه کنیم بین این زن ایرانی.و یک زن عراقی!
«زاها حدید»متولد۱۹۵۰در بغداد بود.او هم بسمت ریاضی رفت،ولی در رشته معماری در بیروت درس خواند.ایده هایش آنقدر پیچیده بود که گفته می شد قابل اجرا در عالم واقع نیست.اما با پیشرفت علم،بناهای متعددی در لندن،گوانگزو و چندین نقطه دیگر آثار فوق العاده ای از حدید اجرا شد.
زاها حدید پارسال درگذشت.با درگذشت وی سریع مجلات علمی به آثار وی پرداختند.و در میان اخبار سراسر خون و آتش نام عراق با نام یک معمار جهانی آمیخته شد.
ولی؛هیچ کس در داخل و بیرون عراق به روسری داشتن یا نداشتن او نپرداخت.
اما داعش در جاهایی هم با داعش درگیر بوده،و اگر دست این خونخواران به امثال زاها حدید می رسید،در کشتنش لحظه ای تردید نمی کردند.
اینجا هم ورژن ایرانی،البته با غلظت کمتر،بجایی رسیده اند که این همه رزومه بلند بالای علمی را نمی بینند.به همان مساله می پردازند،تا بر زخم خانواده و دوستداران علم و دانش و «مریم میرزاخانی»نمک بپاشند.
چنین مباد!
شعاع درد مرا ضربدر عذاب کنید
مگر مساحت رنج مرا حساب کنید
خط محیط دلم را شکسته رسم کنید
خطوط منحنی خنده را خراب کنید!
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 ارزآوری ۲۵ میلیون دلاری محصولات کشاورزی برای کهگیلویه و بویراحمد
- 2 شرور سابقه دار در باشت دستگیر شد
- 3 خالی کردن حساب با پیامک جعلی ابلاغیه قضایی
- 4 کاهش ۱۵ درصدی ترددهای بیناستانی در جادههای کهگیلویه و بویراحمد
- 5 امحا ماینرهای کشف شده در کهگیلویه و بویراحمد
- 6 رئیس شورای شهر: ترافیک سنگین یاسوج چالش بزرگ پیش روی ماست
- 7 صدور حکم قاطع برای نانوایی متخلف گچسارانی در دام تعزیرات
- 8 خسارت زلزله دهدشت به ۱۰۰۰ واحد مسکونی
-
نشست احزاب اصلاحطلب و اصولگرا با استاندار/ «وحدت» و «همبستگی ملی» فصل مشترک جریانهای سیاسی استان/ گزارش و عکس
-
رئیس فرهنگ و ارشاد گچساران منصوب شد/ ابلاغ
-
مديرعامل شركت نفت گچساران: كتابخانههای شركت نفت گچساران بیش از 6 هزار نفر عضو دارد
-
استاندار کهگیلویه و بویراحمد بر شتاب و روند تکمیل پروژههای عمرانی و خدماتی شهر یاسوج تاکید کرد
-
استاندار: زیرساختهای گردشگری مذهبی توسعه مییابند
-
تذکر رئیسجمهور به منابر، رسانه ملی و نمازهای جمعه: از سخنان تفرقهافکنانه و اختلافبرانگیز بهشدت پرهیز شود
-
«وضعیت حساس کنونی» ؛ جنگ یا صلح؟!
-
«همایونفر» معاون اداره کل مسکن و شهرسازی استان شد/ ابلاغ
-
هتل ورزش یاسوج پس از سالها تکمیل میشود/ آگهی مناقصه
-
لاشه پهپاد هرمس بر دوش یک لر
نظرات ارسالی 3 نظر
درود بر محمد زرین و قلمش
پاسخبرادر زرین بی شک قلم جذاب و دغدمه مندی دارند به ویژه در مسائل اجتماعی هنگامی وارد میشوند این جذابیت دو چندان می شود، اما اینجا توی مطلب چند جایی بی مورد وارد شدند یا شاید چیزی دیگه مدنظرشون بود و بیانش متفاوت بود
پاسخدرووود بر زرین عزیز
پاسخ