کمتر از چند روز از انتخابات شورای شهر میگذرد و همچنان حرف و حدیث های مردم حول محور انتخابات و منتخبین مردم است.در جلوی بانک،کفاشی که با جدیت کفش مشتری را واکس میزد گفت: افرادی که انتخاب شدند از اعضای قبلی شورای شهر بهتر هستند،اعضای جدید تقریبأ گلچینی از چند طایفه مختلف است و مانند شورای قبلی اکثرشان از یک طایفه نیستند و دیگر شاهد اختلافات اکثریت اقلیت نیستیم و این خودش نکته خیلی خوبیست و نمیتوانند دیگر کم کاری و یا تخلفی انجام بدهند.این چنین تحلیلی از یک کفاش برایم کمی عجیب و جالب بود.از آنجا فاصله گرفتم و رفتم.چند خیابان آنطرف تر وارد یک مغازه خیاطی شدم،در حالی که خیاط مشغول کار بود و با شخص دیگری که آنجا بود و اتفاقأ در مورد انتخابات بود صحبت میکرد و میگفت در انتخابات این دوره امکان تقلب کمتر بود.به او گفتم از نتیجه انتخابات راضی هستی؟زیر چشمی به من نگاهی کردو همچنان که سرگرم کارش بود گفت اگر راضی نباشم چه کاری از دستم بر می آید.به او گفتم خب بالاخره به عنوان یک شهروندی که در این شهر زندگی میکنی نظرت مهم است.این بار با صدای بلندی خندیدو گفت کدام شهروند؟کدام شورا؟این افرادی که انتخاب شدند تا دیروز برای جذب حمایت و کسب رای صدبار به من تلفن میزدند و التماسم میکردند اما الان که وارد شورای شهر شدند دیگر جواب تلفن مان را هم نمیدهند!!! اینها نمونه های از نظرات مردم در مورد نتایج انتخابات شورای شهر بود،شورایی که باز هم با آرای قومی و قبیله ای رقم خورد و براساس شایسته سالاری و تخصص گرایی نبود.البته تمامی منتخبین انسانهای شایسته و با تجربه هستند و تمامی سعی و تلاششان برای پیشرفت و آبادانی شهر است اما باز هم طایفه گرایی در تقابل همدیگر بوده اند و اکثریت بر اساس تعصبات و تفکرات قومی قبیله ای رای دادند.نکته ای که باعث شد شهر کنونی دهدشت به شهر افسرده ها مبدل شود و شهروندانش به مهاجرت روی آوردند.رواج تفکر "ثلاث و بویراحمـــد" دربین مردم و استفاده قشر عوام بخصوص بزرگترها و سالخورده ها باعث شد که حتی قشر جوان از تفکر و اندیشه در خصوص رزومه کاندیدا و میزان تجربه آنها تأمل نکنند و حتی از شنیدن صحبت های کاندیدا در متینگ های انتخاباتی فاصله بگیرند و تنها براساس غیرت و تشویق و ترغیب آنها به سیاست های غلط فامیلی پای صندوق رای بروند. رواج همین پدیده شوم و سیاست غلط در دور قبلی انتخابات شورای شهر باعث خسارات جبران ناپذیری به فضای سیاسی و عمومی شهر دهدشت شده و هنوزم که هنوز است داریم تاوان همان اشتباه را پس میدهیم. در میان کاندیدای ثبت نامی جوانان تحصیلکرده ای بودند که برنامه های بسیار جالب و ایده های خیلی مهمی داشتند اما از آنجایی که حاضر نبودند به هر قیمتی رای کسب کنند و سبد آرای خود را بالا ببرند،هزینه های گزاف تبلیغاتی نداشتند و هیاهو به راه نینداخته اند و به قسم متوسل نشدند،مدیرانی بودند که با داشتن تجربه درخشان در زمینه اجرایی و مدیریت اجرایی وارد کارزار انتخابات شدند اما به دلیل آنکه تعصبات قومی و برخی بداخلاقی ها و رسم و رسومات در فضای شهر حکفرما بود موفق به کسب آرای لازم نشدند و از راهیابی به شورای شهر باز ماندند.شایسته هایی چون "محمد زرین" و مدیران موفقی چون "سید عابد موسوی". هدف نگارنده از بیان این مسائل،توهین و تخریب به هیچ قوم و طایفه و هیچ شخص خاصی نبوده بلکه تلنگری بود به جهت آنکه اگر شورای جدید نتوانست توفیقی حاصل کند همه بـــدانیم مقصر خودمان هستیم که احساساتمان بر عقل و منطق غلبه کرد،شایسته سالاری و تخصص گرایی و پیشرفت را نادیده گرفتیم و فقط بر اساس تعصبات کور کورانه انتخاب کردیم. امیدوارم که منتخبین مردم در شورای دور پنجم با حساسیت و دقت در جهت توسعه، آبادانی،پیشرفت و زیبایی شهر دهدشت گام بردارند و دیگر شاهد مهاجرت هیچکسی از دیار بلاد شاپور نباشیم.منتخبین عزیز شما در مقابل مــــردم و انتـــخاب آنها مــــسئولید پس با توکل به خداوند منان در جهت آبادانی استوار گام بردارید.به امید موفقیت و سربلندی دهدشت و دهدشتی ها   ســـــید مصطفی گنجی