-
از نقد تا اقدام؛حلقه گمشده مدیریت در چرام
حسن کریمی -
تفنگ و فرهنگ
حافظ یعقوبی -
شهامت اهل واسطه گری و فریبکاری نیست
موسی اخلاقینسب -
«غلامرضا پناه» از دریچه روانشناسی رهبری؛ تحلیل یک مدیر تحولآفرین با تکیه بر نظریههای سرمایه
عنایت شیخی -
مردم آزاری با قولهای ورشکسته دولتها و مدارس غیرانتفاعی
پیام واحد -
رشد بی رویه و بی ضابطه مدارس غیر انتفاعی
رضا حیدری -
موحد، تناقضات بین عمل و جایگاه نمایندگی مردم
علی صاحبی -
حملات به بهرامی؛ ناآگاهی یا انتقامجویی سیاسی؟
یادداشت مخاطبان -
آقای بهرامی! جوان کهگیلویه و بویراحمدی کمفرصت است، نه کمهنر
بویار پارسه -
از همدلی تا امید آفرینی؛ روایت هفته دولت ۱۴۰۴ در کهگیلویه وبویراحمد
ادریس کشاورز
لطفا بپذیرید!

«به آسانی میتوان نتیجه گرفت که رای آقای رئیسی دست کم دو برابر آرای اعلام شده یعنی نزدیک به 30میلیون است، چرا که وقتی با امکانات اندک و فرصت 40روزه توانسته است صاحب 16میلیون رای شود، به یقین اگر امکانات فراوان و فرصت 4ساله آقای روحانی را در اختیار داشت، تقریبا رای چندانی برای رقبای ایشان باقی نمیماند.» این خلاصه واکنش عصبی حسین شریعتمداری به نتایج انتخابات روز 29 اردیبهشت است که نامزد اصلی اصولگرایان، علیرغم تبلیغات گسترده و حمایت برخی از متصدیان تریبونهای نظام، نتوانست نظر مردم ایران را جلب کند و نتیجه را به حسن روحانی واگذار کرد.این البته تنها منویات ذهن سرخورده و ناراحت حسین شریعتمداری نیست، بلکه نظر بخشی از محافل جناح اصولگراست که از قضا نفوذ بسیاری در تصمیمگیریهای این جناح دارند.
بر این فقره اضافه کنید، عدم استقبال ظاهری – حتی – از نتیجه انتخابات پرشور 29 اردیبهشت، از سوی چهرههای مشهور این جناح را. موضوعی که نشان میدهد، این جناح قدرتمند در جمهوری اسلامی، نمیخواهد یا نمیتواند بخش بزرگی از واقعیت جامعه امروز ایران را ببیند یا به رسمیت بشناسد. گویی واقعیت را فقط متناسب با منویات ذهنی و خواستههای قلبی خود و البته به صورت گزینشی میبینند. از همینرو بوده که در انتخابات سال 92 تصمیم گرفتند بیتوجه به گرایش عمومی جامعه، رای مردم ایران به حسن روحانی را، رای به جریان اصولگرایی ببینند و مدتها بر آن اصرار کنند و وقتی که دیدند روحانی کبوتر جلد بامشان نمیشود، کمر همت به تخریب و مقابله با او ببندند.
آنها در سال 94 نیزحرکت عجیب و یکدست مردم تهران در انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان در برگزیدن لیستهای «امید» و «خبرگان مردم» با محوریت سیدمحمد خاتمی و آیتاللههاشمی را – که منجر به حذف استوانههای اصولگرایی از مجالس شورا وخبرگان شد – به گونهای دیگر دیدند و بیاعتنا به همه معیارهای اخلاقی و البته واقعیات روشن، مردم تهران را «اهل کوفه» و منتخبان این مردم را نیز «انگلیسی» خواندند تا هم عقدهای گشوده باشند و هم شکست خود را غیرواقعی تفسیر کنند.
عقل سلیم حکم میکند که حرکت مردم ایران در روز جمعه 29 اردیبهشت، مشمول این نوع نگاه اصولگرایان نشود و به گونهای واقعی دیده شود. واقعیت ملموسی که همه مردم ایران و تحلیلگران آن را دیدهاند و برآن صحه گذاشتهاند، این است که اصولگرایان از سر قحطالرجال در مرکز، به مشهد رفتند و سیدابراهیم رئیسی را بدون هیچگونه سابقه اجرایی به میان معرکه انتخابات انداختند و همه سرمایههای معنوی نظام و مردم را بهپای او ریختند و تریبونها و امکاناتی را که از سوی نظام در اختیار داشتند، نیز در این مسیر به کار گرفتند – همان که در جریان برآوردن محمود احمدینژاد نیز کرده بودند – اما با واکنش تند مردم مواجه شدند. ولی ظاهرا همچنان قصدی برای پذیرش این واقعیت روشن و صریح در نزد افراد موثر این جناح دیده نمیشود.
تا اینجای کار به خود اصولگرایان مربوط است و اگر میخواهند پیش پای خود را نبینند، مختارند. اما موضوع وقتی اهمیت پیدا میکند که بخش زیادی از آن با ایران، مردم ایران، نظام حکومتی، منابع مادی و منافع ملی ایرانیان ارتباط پیدا میکند و ادامه این رویه ضررهای جبرانناپذیری را بر پیکره کشور وارد میکند که به اختصار اشاره میشود:
1 – بخشی از مردم متدین به این جناح چشم دوختهاند و استفاده اصولگرایان از ذخیرههای معنوی مردم و بیاعتنایی جامعه (که در انتخابات اخیر به گونهای صریح تکرار شد) باعث سرخوردگی این بخش متدین جامعه خواهد شد و به عقیده برخی تحلیلگران سستیهایی که در اعتقادات بخشی از جامعه (بهویژه جوانان) صورت گرفته، معلول همین بخش از عملکرد جناح اصولگراست.
2 – علیرغم شکستهای پیاپی در چند انتخابات اخیر، هنوز بخشهایی از نهادهای نظام در دست افراد منتسب به این جناح است. در جریان تبلیغات انتخاباتی و سیاسی، متاسفانه بخشهایی از امکانات این نهادها در خدمت اهداف سیاسی قرار میگیرد و از آنجایی که معمولا به نتایج خوبی منجر نمیشود، هم اعتماد عمومی به این نهادها از بین میرود و هم بخشهایی از منابع متعلق به مردم و نظام، ضایع میشود.
3 – اصولگرایان در دو دهه اخیر همواره خود را مظهر و منادی اخلاق، شرع و نظام دانسته و رقیب را نیز همواره تهدیدی برای این مفاهیم مورد احترام اعلام کردهاند. این شیوه اخلاقی که درباره انتخابات در پیش گرفتهاند و با استفاده از تریبونهای فراگیر در میان مردم نیز رسوخ میدهند، برای بنیانهای اخلاقی و فرهنگی جامعه تهدید بزرگی به شمار میرود.
4- اگر بازندهای شکست را نپذیرد، بدون تردید در همه احوال خود را پیروزمندی میداند که حقش پایمال شده است و این موضوع میتواند بدنه اصولگرایی را همواره به عنوان یک نیروی معترض در حالت آمادهباش، نگه دارد و این میتواند برای امنیت ملی تهدید بزرگی به شمار رود. حمله برخی از افراد منتسب به نامزدهای اصولگرا به سفارت عربستان و بحرانهای دیپلماتیک پس از آن برای کشور و دستگاه دیپلماسی و هجمههای عجیب محافل و رسانههای این جناح به برجام - که تصمیم نظام بوده است- از همین منظر قابل ارزیابی است.
5- اصولگرایان در یک دهه اخیر بهویژه پس از حوادث انتخابات جنجالی 88 معترضان به نتایج انتخابات را به انواع اتهامات نواختهاند و حتی روزگاری در قامت نماینده مجلس از تریبون خانه ملت شعار مرگ و اعدام سر میدادند، در همه احوال از نهادهای نظارتی و قضایی میخواهند که هر کس که روزگاری از کنار «فتنه» حتی عبور کرده، رد صلاحیت و حبس و حصر شود، اما آنها اعتراضات خود به نتیجه انتخاباتهایی را که شکست خوردهاند، به شیوههای دیگری پیگیری میکنند که گاه این روش به ایجاد موانع متعدد بر سر راه دولت مستقر منجر میشود. تهدیدها و تعویضهای پیدرپی وزرای مختلف دولت تدبیر و امید از سوی تندروهای مجلس قبل و فشارها برای کنارهگیری وزیر ارشاد از جمله این موارد است. *** اصولگرایان این روزها عصبانی هستند و درحالی که برخی تجمعات شلوغ نامزد خود در برخی شهرها را گواه پیروزی خود میدانستند و رسانههایشان تیتر زده بودند «...و تمام» و کار دولت را تمام شده اعلام کرده بودند، اما واقعیت به شکل صریح و روشنی روبهرویشان ایستاده و این برایشان ناراحتکننده است، اما به نظر میرسد که باید پس از فروخفتن هیجانات و تلخکامیهای پس از شکست، شیوه دیگری را در پیش بگیرند. اصرار بر این روش تاکنون جواب نداده است و هربار شکست را با کیفیت بالاتری برایشان رقم زده است و هربار هم هزینههایی را بر کشور، فضای سیاسی و البته جناح خود تحمیل کردهاند. به نظر میرسد برای رهایی از این وضعیت راهی به جز پذیرش شکست نیست. در سایه این پذیرش است که کاستیها و ضعفهای خود را بهتر میتوانند ببینند و در رفع آنها بکوشند. خردمندان همیشه میگویند که شکست مقدمه پیروزی است، اما اگر شکست، پیروزی قلمداد شود، خود مقدمه شکست دیگری است. لطفا پا بر سر همه تمایلات خود بگذارید و به خاطر ایران، اسلام و خودتان واقعیت شکست را بپذیرید.
*سرمقاله همدلی
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 هفت هزار تن بذر اصلاحشده برای کشت پاییزه در کهگیلویه و بویراحمد تامین شد
- 2 ۹ درصد جمعیت کهگیلویه و بویراحمد سالمند است
- 3 رشد ۶ برابری کشفیات ماینرهای غیرمجاز در کهگیلویه و بویراحمد
- 4 قاچاقچی لوازم دندانپزشکی و موبایل در یاسوج نقره داغ شد
- 5 خرید و ذخیرهسازی گندم در کهگیلویه و بویراحمد بیش از ۶۰ درصد کاهش یافت
- 6 معاون جدید پیشگیری از جرم دادگستری کهگیلویه و بویراحمد منصوب شد
- 7 تقدیر و تشکر خانواده «شهید ایزدپناه» از ابراز همدردی مردم
- 8 متلاشی شدن باند حفاری غیرمجاز در یاسوج/ یک تبعه بیگانه دستگیر شد
-
پیشرفت طرح پلیاتیلن سنگین شرکت صنایع پلیمر گچساران به مرز ۵۰ درصد رسید/ آمار اشتغال در این طرح از ۸۰۰ نفر عبور کرد
-
مهر تایید قلعهنوعی بر عملکرد فوتبالیست هماستانی/ «کسری طاهری» به تیم ملی فوتبال دعوت شد
-
فاصله توسعه ای گچساران با کهگیلویه؛ مدیریت زنان یا فاصله بین دو طرز تفکر؟
-
شلیک به زندگی در مراسم شادی/ تیراندازی حین یک عروسی کشته و زخمی برجای گذاشت
-
سیمان سفید تنگ سپو؛ پروژهای ۱۸ ساله که در حسرت تحقق ماند
-
شکار غیرمجاز شبانه با سگهای آموزشدیده در کهگیلویه و بویراحمد
-
وزیر میراث فرهنگی/تفویض اختیار حوزه میراث فرهنگی و گردشگری به استاندار
-
مطالبه عجیب موحد از وزیر میراث فرهنگی/ منجی کهگیلویه باشید!
-
مدیران اینستاگرامی؛ خدمت یا نمایش؟
-
ذبح منافع عمومی به جای منافع شخصی/ مدافعین معاون استاندار دنبال چه چیزی هستند؟
نظرات ارسالی 0 نظر
شما اولین نظر دهنده باشید!